(...)
JİYANEM KÜRDİSTAN
سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : alejandro calvo
دکتر ابراهیم فیاض:در سفر اندونزي،در جمع تحصيلكردگان دانشگاه، كسي به من گفت اخيرا كتابي خوانده مبني بر اين كه سال 2012 سال جنگ جهاني آخرالزمان است و سبب آن هم اين است كه فلسطينيهاي ميخواهند جهان را به جنگ بكشانند و دنيا مجبور است با آنها بجنگد. و آن جنگ نهايي در خاورميانه به وقوع ميپيوندد. همه مردم جهان درگير و مورد تهديد هستند. مقدمه آن هم با يك فيلم 2012 شروع شده است مقدمه آن هم با يك فيلم 2012 شروع شده است تا بهصورت رواني، افكار عمومي را براي جنگ نهايي در 2012 آماده كنند. اين جنگ در منطقهاي به نام آرماگدون (عربي آن اِرمجدون است) كه در 15 كيلومتري مرز لبنان در فلسطين اشغالي يا اسراييل واقع شده است، به وقوع ميپيوندد؛ يعني همان جنگي كه وعده داده شده است. بهعبارت ديگر، جنگ معلوم است، مكانش معلوم است، سيستم توليدش معلوم است و حتي در ارباب حلقهها هم بحث را مطرح كردهاند. منبع: سایت دانشکده صدا و سیما قم سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, :: 20:2 :: نويسنده : alejandro calvo
سلام دوستان از فراماسونری چیزی میدونید؟! آیا میدونید که در پشت صحنه خیلی از وقایع جهانی ِ چند قرن اخیر ، این گروه از شیطان پرستها قرار دارن؟؟ میدونید بزرگترین آرزو و هدف فراماسونرها این هست که در آخرالزمان ، شیطان و تباهی رو بر زمین حاکم کنند؟؟
آیا میدونستید که تمام رؤسای جمهور آمریکا به غیر از سه نفرشون، عضوی از این تشکیلات بودند؟
چند مثال از روسای جمهور ماسونی:
جمهوریخواه: جرج بوش پدر, جرج بوش پسر دموکرات : لیندون جانسون, بیل کلینتون (هر دو عضو گروه اسکلت و جمجمه بوده اند.)
روسای جمهور ضد ماسونی:
نکته ی مهم و بحث برانگیزی که جلب توجه می کنه، این هست که چرا از بین 3 رئیس جمهور ضد ماسون ، 2 نفرشون ترور شدند ، در حالی که از بین اینهمه روسای جمهور ماسونی کسی ترور نشده است؟!
متأسفانه برخی از دوستان هم به خاطر بی اطلاعی یا کم توجهی ، دارن از این پوسته استفاده میکند... قسمت بالایی ِ پوسته که نماد معروف فراماسونرها در اون قرار داره، این هست:
جهت اطلاعتون ، مطلبی در مورد « ستاره ی شش گوش » ، نماد بحث برانگیز فراماسونرها:
هدف اصلی شیطان پرستان و فراماسونها به حکومت رساندن Antichrist است؛ به همین دلیل است که ستاره ی شش گوش، بهترین و قوی ترین نمادشان محسوب می شود. در ادامه در کتاب نوشته شده است که حتی کلمه ی « hex » که در زبان انگلیسی به معنی نفرین و تلاش برای آسیب رساندن می باشد، از کلمه ی « HEXAGRAM : ستاره ی شش گوش » گرفته شده است. » (منبع این مطلب)
چرا باید نمادهای الحادی رو در بین نمادهای مقدس ما و مسئله عاشورا قرار بدهند؟!! بهتره بدونید که این کار فراماسونرها ، چیز جدیدی نیست! چرا که تابحال نشون دادند که در قرار دادن ِ نمادهای ماسونی در طرح ها و نمادهای مهم فرهنگها و مکتب های مختلف، بناهای مهم و ... ، تبحر خاصی دارن!! ماسونها یکی دیگه از معروفترین نمادهاشون که "چشم جهان بین" هست رو سالهای سال هست که بر روی طرح دلار آمریکا قرار دادند!!
یا بارز ترین نماد شیطان _ همون چیزی که در مناسک حج صدها سال هست که حجّاج باید بهش سنگ بزنند _ رو با شکوه خاصی در جاهایی مثل واشنگتن یا پارک مرکزی نیویورک و دیگر شهرهای بزرگ جهان ساختند!!
Obelisk پارک مرکزی نیویورک بنای یادبود ماسونی جرج واشنگتن Obelisk مقبره یکی از فراعنه
ابلیسک(obelisk) ، واشنگتن
و خیلی استادانه، نمادهای الحادی خودشون رو با فرهنگ و نمادهای مذهبی ما خلط میکنند! حرف راجع به این موضوع خیلی زیاد هست! مدارک و شواهد بسیار زیادی راجع به نفوذ گسترده فراماسونرها در دنیا و اهداف شومشون هست!! که اگه بخوام این موارد رو بگم نیاز هست که چندین لاگ طولانی ایجاد کنم!! پس فعلآ هر کسی که اطلاعات و سند و مدرکهای بیشتری راجع به این چیزهایی که گفتم میخواد ، به سایت "وعدۀ صادق" بره و خوب و با دقت ، مطالبش رو بخونه!! حجم انبوهی از اطلاعات دقیق ، همراه با سند و مدرکهای متعدد ، در این سایت منتظر کسانی هست که جویای حقیقت باشن : http://www.alvadossadegh.com/fa/article/42-freemasonry/61-1388-05-14-11-19-45.html
کلّا مراقب باشید و اگه نمادهای این گروه شیطان پرست رو در جایی دیدید ، مخصوصآ در مکانهای مذهبی و فرهنگی ، دقت به خرج دیدید و بی تفاوت از کنارش نگذرید!! سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, :: 19:57 :: نويسنده : alejandro calvo
از موسيقي تا جادو
شيطان پرستي در ايران
جام جم آنلاين: شيطانپرستي در ايران موضوعي است كه به ويژه در سالهاي اخير سخنان بسياري درباره آن مطرح شده و اخبار زيادي از دستگيري طرفداران آن انتشار يافته است اما واقعيت چيست؟، آيا ما شيطانپرستي داريم؟ و اصولا، شيطانپرستها چه ميگويند و چه ميخواهند؟ گزارشي را كه پيش رو داريد در ويژهنامه «سراب» ضميمه رايگان روزنامه جامجم كه امروز سهشنبه انتشار يافت، به چاپ رسيده است.
![]() از ابتداي پيدايش انسان تا به حال شيطانپرستي به شكلها و گونههاي مختلف وجود داشته است. به همين خاطر محققان براي تفكيك خصوصيات و ويژگيهاي آنها انواع مختلفي از آن را با نامهاي شيطانپرستي ديني، شيطانپرستي گوتيك، شيطانپرستي فلسفي و ... برشمردهاند. شيطانپرستي رايج در دنيا در حال حاضر منسوب به تفكرات شخصي به نام آنتوان زندورلاوي است كه كليساي شيطان را در سال 1966 بنيان نهاده است. در حال حاضر شيطانپرستي در دنيا توسط 3 دروازه يا بهتر بگوييم 3 عامل يا حامل وارد كشورها ميشود: 1 - كليساهاي شيطاني 2 - جادوگري 3 - موسيقي بلك متال ما در ادامه به توضيح يك يك آنها ميپردازيم و خواهيم گفت كه شيطانپرستي توسط كدام يك از آنها به كشور ما وارد شده است و چه خصوصياتي دارد. كليساي شيطان اولين كليساي شيطاني را آنتوان زندورلاوي تاسيس كرد. در افكار و عقايد او انسانمحور و مركز عالم هستي است و اين انسان است كه خدا را ميسازد. او به ولايت كسي يا چيزي با نام شيطان اعتقاد نداشته و انسان را حاكم بر خدا و شيطان ميداند. اصول شيطانپرستي آنتوان لاوي 1 - در شيطانپرستي خدايي وجود ندارد و هر انساني خود يك خداست. 2 - عدم پرستش شيطان (ابليس)، زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد. 3 - ضد مذهب بودن، خصوصا مذهبي كه اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند. 4 - اعتقاد به لذت بردن در حد اعلاي آن زيرا تمام لذات در خوشي دنيايي است و اين خوشيها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را براي كارهاي روزانه آماده ميكنند. او قواعد 11گانه و نيز گناههاي 9گانهاي را براي شيطانپرستان تنظيم كرده است ولي آنچه مردم بعدها از شيطانپرستان در جهان ميبينند به هيچوجه با اين قوانين و گناهها سازگار نبوده بلكه بر ضد آنها است. مثلا در مورد قتل، تجاوز، قربانيكردن، حيوانآزاري، كودكآزاري و...، آنتوان لاوي آن را قبول نداشته و در فرامين خود آنها را رد كرده است. ولي در حال حاضر مراسم شيطانپرستي چيزي به جز انجام اين اعمال نيست. همه اينها نشان از تناقضگوييهاي آنتوان لاوي و پيروانش دارد. (در شيطانپرستي افكار و عقايد و نظرات در حال تغيير و از نسبيت برخوردار هستند.) البته همه آنها اين خصوصيت خود را قبول داشته و به آن معتقد هستند. آنها معتقدند كه چون ما خودمان خدا هستيم پس هر كاري بخواهيم انجام ميدهيم و اين مسخره است كه يك شيطانپرست به قانون يا مقرراتي پايبند باشد. ولي جاي تعجب دارد كه اگر آنها خود را خدا و آزاد از هر چيز ميدانند پس چرا قوانين و مقررات و گناهاني براي پيروان خود ايجاد ايجاد كردهاند. تيم برتون جمله جالبي درباره شيطانپرستان دارد: شيطانپرستي آنارشي احمقهاست. اين اختلافات و تناقضات زمينهساز بروز مشكلات زيادي در بين رهبران و پيروان شيطانگرايي شده است به شكلي كه در سال 1975 شخصي به نام مايكل آكينو از كليساي شيطان جدا شد و معبدي را با نام معبد ست بنيان نهاد. او برخلاف آنتوان لاوي به خدايي با نام شيطان اعتقاد داشت. جادوگري جادوگري قرنهاست كه در غرب (اروپا و آمريكا) طرفداران زيادي داشته است. جادوگران غربي كه تنها عده كمي از آنها اصلا گرايشات شيطاني ندارند، در تلاش هستند تا با ارتباط با ارواح مردگان، اجنه يا شياطين، به قدرتهاي ماورايي شيطاني دسترسي يابند. در قرون وسطي عده بسيار زيادي از جادوگران توسط كليسا سوزانده شدند چرا كه كليسا معتقد بود آنها در پي ارتباط با شياطين قادر به دخالت در امور مادي و دنيوي هستند و نيروهاي غيرمادي خود را از منابع پليد به دست ميآورند. در عصر حاضر جادوي سياه يا همان بلكمجيك يكي از اركان و مراسم اصلي شيطانپرستان است و در كشورهايي چون انگلستان و آمريكا علاقهمندان بسياري دارد. جادي سياه به غير از كليساي شيطان توسط اساتيد خبره در دورههاي آموزشي و كلاسهايي به علاقهمندان آموزش داده ميشود. در حال حاضر علت اصلي ورود عدهاي از جوانان به گروههاي شيطانپرست يادگيري بلكمجيك (جادوي سياه) است. جادوي سياه از مراسم آييني آفريقاييان به آمريكا آمده و در حال حاضر بيش از همه جا در كليساهاي شيطاني تعليم و تحصيل ميشود. بيشتر وردها و ابزار و مراسمات اين نوع جادو داراي علائم و نشانههاي شيطاني هستند. در دهههاي بعد از جنگ جهاني اول فضاي اجتماعي اروپا و آمريكا به انواع تبليغات و ابزار و حتي بازيهاي جادوگري مانند ويجيبرد آلوده است. ويجيبرد كه يك وسيله پيشگويي است در مراسم احضار ارواح استفاده ميشد تا سال 1967 فروش ويجيبرد از مناپلي كه پرفروشترين اسباببازي بود بيشتر شد. اين خود نشان از استقبال مردم غرب به جادوگري است كه در سالهاي اخير مصداق آن را در كتاب و فيلمهاي مرتبط با جادوگري مانند هريپاتر ديدهايم. خوشبختانه جادوگري غربي كه ما آن را بلك مجيك و انواع وسايل ديگر مانند ويجي برد و... ميشناسيم هنوز وارد ايران نشده و شايد تنها جوانان ما نام آن را از كتابها يا فيلمهاي هري پاتر شنيده باشند. موسيقي بلكمتال شيطان وقتي كليساهاي شيطان و جادوگري را ناتوان در تبليغات ديد دروازهاي ديگر ساخت و آن موسيقي است. دو دروازه جادوگري و كليساهاي شيطان جهت تبليغات خود در سطح جهان داراي محدوديتهاي فراواني هستند. براي مثال كليساهاي شيطان تنها در چند كشور جهان موجود هستند. يا در مورد جادوگري كه تنها كشورهاي غربي از آن استقبال كردهاند و كشورهاي شرقي به خاطر عدم همخواني زبان آن با فرهنگ شرق اصلا از ان استقبالي نكردهاند. همين مسائل باعث شده كه اين دو دروازه در قياس با موسيقي كمترين مشتريان را براي گرايش به شيطانپرستي داشته باشند. حال آن كه در حال حاضر موسيقي بلك متال در همه كشورهاي دنيا مخاطب و علاقهمند دارد و اين به خاطر آن است كه موسيقي، زباني بينالمللي دارد و داراي ظرافتهاي هنري فريبنده و اغواكننده است كه ميتواند بهراحتي بر احساسات مردم تاثيرگذار باشد. علت ديگر هم راحتي دسترسي به آن است به شكلي كه بهراحتي ميتوان آن را توسط همه رسانهها و همه ابزارهاي رسانهها در همه جا در اختيار مخاطب قرار داد. لازم به ذكر است كه اين 3 دروازه در دنيا داراي مخاطبان خاص و مخصوص خود هستند. مثلا شيطانپرستاني كه از طريق كليساي شيطان به شيطان پرستي گرايش پيدا كردهاند، از همه نظر چه از نظر سن، جنس، نژاد و اهداف، خواستهها و... با شيطانپرستاني كه از طريق جادوگري و يا از طريق موسيقي جذب شيطانپرستي شدهاند تفاوت دارند. البته از نظر تعاليم و اعتقادات نيز كليساي شيطان و موسيقي بلك متال اختلافات زيادي دارند: مثلا در مورد كليساي شيطان، آنتوان لاوي در قوانين 11گانه و آيات 9گانه خود قرباني كردن انسان، قتل، تجاوز، حيوانآزاري و كودكآزاري را رد كرده است. در صورتي كه در موسيقي بلك متال همه جور جرم و جنايتي انجام ميپذيرد و هيچ استثنا و مورد نهي شدهاي وجود ندارد. مورد اختلاف ديگر موادمخدر است. مثلا آنتوان لاوي شيطان پرستان را از مصرف آن برحذر ميدارد و معتقد است مصرف آن براي انسانهاي ضعيف ميباشد نه انسان قدرتمندي چون يك شيطانپرست، در صورتي كه در موسيقي متال اصلا اينگونه نيست و الان بزرگترين پايگاه تبليغاتي مواد مخدر در جهان موسيقي متال است. لازم به ذكر است كه اگرچه آنتوان لاوي در تئوريهاي خود مسائلي مانند قرباني كردن را رد كرده ولي عملا چه خود او و چه پيروانش پايبنديها را به قوانين و مقررات بيان شده نقض كرده و به آن معتقد نيستند. اصولا در شيطانپرستي هيچ حكم و قانون ثابتي نميتوان يافت و همه احكام و عقايد نسبي هستند و اختلاف و تناقض در عقايد و رفتار در بين آنها امري منطقي و طبيعي است. اگر تناقضها و اختلافات را در كليساي شيطان بتوان تحمل كرد تناقض و اختلافات در موسيقي بلاك متال بسيار گستردهتر است. چرا كه در آن با توجه به گستردگي مخاطب و تعداد بسيار زياد گروهها در همه كشورهاي جهان، هر كسي ساز خودش را ميزند. در اين نوع موسيقي جهت بالا بردن تعداد مخاطبان و بهتبع آن ميزان فروش كاستها، خوانندگان و نوازندگان دست به هر كاري ميزنند و هر كليپي كه بخواهند و بتوانند بسازند ميسازند و به هيچكس و هيچ چيز مقيد نيستند. موسيقي بلك متال، متال مخلوطي از موسيقي و نمايش است براي همين معمولا گروهها علاوه بر ارائه موسيقي خود، اعمال و رفتار نمايشي نيز ارائه ميدهند. براي همين صحنه موسيقي اين گروهها محل اجراي همه نوع نمايشي شده است مثلا يك گروه بر روي صحنه خودزني ميكند، گروه ديگر خونخواري ميكند، گروه ديگر مردهخواري و همين طور اعمالي مانند: منفجر كردن حيوان با ديناميت، نصف كردن يك زن با اره (حقههاي نمايشي)، آتش زدن انسان، آتش زدن انجيل، انجام اعمال جنسي منحرفانه و ... البته عجيب و غريب بودن اين گروهها فقط در دكور و مسائل نمايشي نيست بلكه در محتوا نيز به همين صورت ميباشد. مثلا خوانندهاي خود را ضد خدا معرفي ميكند، خوانندهاي ديگر خود را ضد دين، ديگري ضد انسان و همين طور ضدهايي مانند: ضد دنيا، ضد قانون، ضد زن، ضد جنگ، ضد دولت و ... مثلا خوانندهاي كه خود را ضدبشر معرفي ميكند سعي ميكند در اشعار يا كليپهاي خود اين تفكر را تبليغ كند كه مثلا ما بايد خودكشي كنيم، يا اين كه بايد نسل بشر را از بين برد يا اين كه پدران و مادران نبايد ما را به وجود ميآوردند و ... البته عموما اين افكار كمتر توسط نوازندگان و خوانندگان به مرحله اجرا درميآيند و بيشتر توسط مخاطبان آنها عملي ميشوند. خواننده يا نوازنده بعد از اجرا سوار ليموزين خود شده و به ويلاي خود ميروند اما اين مخاطب كمسن و سال آنهاست كه تحت تاثير افكار يا كليپها قرار گرفته و آسيبهايي را براي خود و جامعه پديد ميآورد البته پارهاي از اين تفكرات عملي شدهاند. مثلا ضدزنها اقدام به دزديدن يا كشتن دخترها و زنها كردهاند يا ضدبشرها اقدام به خودكشي دستهجمعي كردهاند، يا ضدمسيحيها اقدام به آتش زدن كليساها يا كشتن كشيشها كردهاند. مثلا در مورد اخير خوانندهاي به نام ورك ويكرنس كه از شهرت جهاني برخوردار است و همه او را با نام بارزام ميشناسند، در سال 1992 اقدام به آتش زدن چند كليسا از جمله كليساي فانتوف كرد. او بعد از اين اتفاق دستگير و روانه زندان شد و در حال حاضر نيز دوران محكوميت خود را سپري ميكند. البته لازم به توضيح است كه همه گروههاي موسيقي متال، شيطاني نيستند بلكه حتي تعداد انگشتشماري گروههاي معتقد به خدا نيز در آنها پيدا ميشود. يا اين كه بعضي از گروهها مانند متاليكا نيز وجود دارند كه در اشعار خود مسائل و مشكلات اجتماعي و سياسي روز را مطرح ميكنند، مثلا در اين مورد آلبوم «و عدالت براي همه» متاليكا قابل توجه است. حتي تعدادي از گروههاي متال نيز وجود دارند كه در اشعار خود عليه ظلم و فساد دولتهاي مستكبري مانند آمريكا و اسرائيل سخن راندهاند. مثلا گروه سپولترا، كليپي با نام «سرزمين» ساخته كه در آن از ظلم اسرائيل عليه ملت فلسطين سخن گفته است . البته بخش قابل توجهي از اين موسيقي را كليپها و آهنگهاي ضدجنگ تشكيل ميدهند. موسيقي متال در ابتداي شكلگيري آن، برخلاف زمان حال نوعي موسيقي ضد جنگ بوده كه تم اصلي آن مبارزه با دولت آمريكا و جنگطلبيهاي آن بوده است. اين موسيقي در ابتدا پيامآور صلح و دوستي بوده است. موسيقي متال خود داراي زيرسبكهاي مهمي مانند هويمتال، دثمتال، تراشمتال، بلك متال و انواع زيرشاخههاي ديگر است. موسيقي هويمتال نسبتا از نظر محتوايي نسبت به سبكهاي ديگر ملايمتر است ولي از جنبه كفر و شرك هيچ سبكي به پاي بلكمتال نميرسد. موسيقي بلكمتال در دنيا بزرگترين پايگاه تبليغاتي شيطانپرستي است به حدي كه حتي جادوگري و كليساي شيطان نيز به پاي آن نميرسند.
شيطانپرستي در ايران تنها از طريق موسيقي بلكمتال طرفداراني را جذب خود كرده است و دليل گرايش برخي جوانان به آن نيز نفوذ اين موسيقي به داخل كشور است. اين نوع شيطانپرستي از طرف شيطانپرستان حقيقي با نام شيطانپرستي تفنني شناخته ميشود؛ چرا كه بعضي از خصوصيات و اصول شيطانپرستي كليسايي را دارا نبوده و بيشتر محصول صنعت موسيقي و جذابيتهاي نمايشي همراه با آن است. البته ناگفته نماند كه در ايران تعداد كمي شيطانپرست واقعي يا كليسايي نيز وجود دارد كه عموما از نظر سني بالاي 30 سال دارند و عمدتا با خارج از كشور در ارتباط هستند. آنها در تلاش هستند برخلاف شيطانپرستان موسيقيايي، اعتقادات خود را پنهان كنند. در ايران و خارج از آن گروههايي هستند كه به اشتباه از طرف مردم به عنوان شيطانپرست شناخته ميشوند. اين دسته گروههايي هستند كه رويكرد خاصي به خدا و اديان دارند و اصلا گرايشات شيطاني ندارند. مثلا گروههاي ضدمسيحي كه عدهاي از آنها منكر وجود حضرت مسيح نيستند و با مسيحيت رواج يافته در عصر حاضر مشكل دارند. اين گرايشها در مورد اديان ديگر هم صادق است. در مورد خدا نيز عدهاي هستند كه اصلا گرايشات شيطاني نداشته بلكه ديدگاههاي خاصي درباره وجود خدا دارند. مثلا گروهي كه طبيعتپرست هستند و... بهتر است علاقهمندان موسيقي متال را به 2 گروه عمده تقسيم كنيم: 1 - گروهي كه علاقهمند به موسيقي متال هستند ولي شيطانگرا نيستند. اين گروه ممكن است هرگز وارد جريانهاي شيطانگرا نشده باشند يا اين كه زماني در گذشته آن هم در سنين جواني وارد گروههاي شيطانگرا شدهاند، ولي در حال حاضر گرايشات شيطاني ندارند. اين گروه عموما از نظر سني، تحصيلات و وجهه اجتماعي در سطح بالاتري از گروه دوم قرار دارند. اين گروه بيشتر از آن كه شيطانگرا باشند، افراد فاقد گرايشات مذهبي و عده زيادي از آنها لائيك هستند. اين گروه در كشور بيشتر در بين نويسندگان، نوازندگان يا خوانندگان حرفهاي اين موسيقي ديده ميشوند و بيشتر فعاليتهاي تبليغي يا فرهنگي موسيقي متال توسط اين گروه انجام ميپذيرد. اين افراد كمتر در پارتي يا پاركها يا فعاليتهاي گروهي شركت ميجويند و رفتارهاي ضداجتماعي و ضداخلاقي در بين آنها كمتر ديده ميشود. اين افراد بيشتر در حد لباس و مد و تيپ با گروه دوم شباهت دارند و سعي دارند از برخوردهاي جلف و نمايشي پرهيز داشته باشند. 2 گروهي كه علاقهمند به موسيقي متال و شيطانگرا هستند. اين گروه به قول افراد گروه اول، غيرحرفهاي هستند چرا كه با اين موسيقي برخورد محتوايي دارند و بيشتر جذب نمايشها و شوهاي همراه با اين موسيقي شدهاند. موسيقي متال در ايران موسيقي متال از سالها پيش همزمان با شيوع اين موسيقي در ديگر كشورهاي جهان در داخل وجود داشته است. براي مثال فيلم پرسپوليس ساخته مرجان ساتراپي نشان ميدهد كه بعد از انقلاب در تهران در سالهاي حدود 1363 كليپهاي شيطاني گروه آيرن ميدن به فروش ميرفته است. به طور جدي اين موسيقي از سالهاي 1370 به بعد در داخل (بيشتر تهران) جايگاه ويژهاي را بين مخاطبان باز ميكند. فيلم سراب محصول روايت فتح، شاهد خوبي براي اين ادعاست. در اين فيلم نشان داده ميشود كه حتي خودزني، يا بيديني يا حتي موسيقي رپ در سال 1372 رواج داشته است. در فيلم با دختري مصاحبه شده كه او ميگويد: خدا را قبول ندارد و براي جرايمي كه تا الان مرتكب شده است، اعدام مجازات كمي است. حتي در ادامه تصاويري از خودزني او كه قبلا نام گروه شيطانيSlayer را بر روي دستش حك كرده بوده، نشان داده ميشود. به طور يقين در آن زمان كليپ گروههاي شيطاني همچونSlayer و آيرن ميدن به صورت قاچاقي يا بعدها از طريق ماهواره بين جوانان پخش ميشده است، البته اگرچه در حدود سالهاي 1370 اين موسيقي در كشور رواج داشته ولي شيطانگرايي به شكل امروزين آن رواج نداشته است. منظور اين است كه شايد در آن زمان بيديني و دينگريزي همراه با مسائل ديگري مثل خودزني، خونخواري و... به صورت محدود در كشور وجود داشته ولي شيطانگرايي به صورت امروزين آن، به شكلي كه مثلا جوانان علاقهمند اقدام به راهاندازي گروه يا تشكيل ميتينگ و پارتي كنند، وجود نداشته است. در آن زمان اين موسيقي بيشتر از آنكه با سبكهاي پرخطري مثل بلك متال در كشور رايج باشد، با سبك هوي متال و آن هم گروههايي مثل متاليكا طرفداراني داشته است. ميتوان گفت كه جرقههاي شيطانپرستي از زماني در كشور زده ميشود كه جوانان در مورد اين موسيقيها به وسيله كتاب يا نشريات، تغذيه فرهنگي ميشوند. از حدود سالهاي 1373 به بعد كمكم كتابها و نشريات از موسيقي متال سخن ميگويند تا اين كه از سالهاي 1375 به بعد موج گستردهاي از كتابهاي اشعار اين گروهها وارد بازار ميشود. بعد از انتشار كتابها چند اتفاق عمده رخ ميدهد: 1 - اطلاعات علاقهمندان نسبت به موسيقي بالا رفته و به صورت سازمان يافتهتر عمل ميكنند. 2 - تمايل جوانان براي تشكيل گروههاي موسيقي و غيرموسيقي بيشتر ميشود و به عبارتي، علاقهمندان در گرايش به اين موسيقي همگراتر ميشوند. همزمان با انتشار كتابها، آموزش و يادگيري اين موسيقي و به دنبال آن كنسرت دادن و اجرا گذاشتن نيز شروع ميشود. در كنار انتشار كتابها و اجراي كنسرتهاست كه ميتينگهاي گفتگو يا افرادي مانند ليدر يا سرگروه خود را نشان ميدهند. ليدر در گروه كسي است كه از نظر اطلاعات موسيقيايي و اعتقادي يا از نظر داشتن آرشيو صوتي تصويري گروههاي مختلف موسيقي از بقيه قويتر است. البته در خود علاقهمندان اصلا چنين اصطلاحي يا معادل آن وجود ندارد. ولي معمولا در اين گروهها علاقهمندان تحت نظر فردي به فعاليت ميپردازند كه واجد يكي از دو خصيصه بالاست. ميتينگها هم جايي هستند براي تبادل نظر يا بحث و گفتگو يا به قول خود علاقهمندان محل «كلكل كردن». در ميتينگها علاقهمندان به اطلاعات فروشي اقدام ميكنند و در نشان دادن قدرت خود به اعضا يا گروههاي ديگر به رقابت ميپردازند. محل ميتينگها عموما فضاهاي سر باز مانند پارك و ... ميباشد. اين محلها در هر شهر يا منطقه جاهاي شناخته شده و مشخصي هستند. محل ميتينگها كه از آنها به عنوان پاتوق هم ياد ميشود، عموما از طريق نيروهاي امنيتي شناخته شده، هستند ولي عملا در اين مناطق امكان از بين بردن پاتوقها وجود ندارد. چرا كه برخورد نيروهاي انتظامي يا امنيتي موقتي و موضعي است و اين برخوردها نيازمند برخورد همزمان از طرف خانواده و مسوولان است. عموما علاقهمندان از طريق اينترنت از زمان و مكان ميتينگ با خبر ميشوند و به صورت آفلاين يكديگر را مطلع ميسازند. بعضي از مواقع تعداد افراد حاضر در ميتينگ به 50 تا 150 نفر هم ميرسد. البته بعضي از ميتينگها در خانههاي علاقهمندان نيز برقرار ميشود. مخاطبان موسيقي متال علاقهمندان موسيقي متال داراي گروه سني مشخصي هستند. اين رنج سني از حدود 14 12 سالگي شروع و عموما به 30 28 ختم ميشوند. بندرت اتفاق ميافتد كه اين جوانان بعد از سن 30 سالگي يا ازدواج، به علاقهمندي خود به اين موسيقيها ادامه دهند. سن شايع علاقهمندان 24 16 ميباشد و نسبت حضور دختران به پسران در اين موسيقي حدودا يك به 10 ميباشد و اين به خاطر سبك و شكل اين موسيقي و يا حتي ضد زن در اين موسيقي است. دختران كمتر به موسيقي متال و بيشتر به موسيقي رپ علاقهمندند. عده زيادي از دختران علاقهمند به اين موسيقيها توسط دوستان جنس مخالف خود جذب اين موسيقيها ميشوند و عموما اطلاعات غلطي از اصل و ريشه اين موسيقيها دارند. بعضي از دختران علاقهمند به اين موسيقيها جهت حفظ سلامت جنسي خود سعي ميكنند به صورت فردي و بدون ارتباط با پسران با اين موسيقيها در ارتباط باشند. بيشتر علاقهمندان از نظر روحي و شخصيتي داراي ويژگي هاي خاصي هستند. آنها دوست دارند متفاوت از ديگران به نظر برسند. آنها عموما از نظر رواني سالم نيستند يا به طور كلي از معيارهاي عمومي سلامت روحي رواني درجامعه سطح پايينتري دارند. آنها از نظر خانوادگي نيز داراي مشكلات خاصي هستند و عموما از طرف خانواده دچار فشارها يا تنشهايي هستند. غالبا روابط جوانان علاقهمند به اين موسيقيها با پدر و مادر يا افراد خانواده تيره است و حتي عدهاي خانواده را به طور كامل ترك كردهاند. علاقهمندان موسيقي متال عموما از طرف دوستان، يا افراد فاميل يا افراد نزديك خانواده مانند برادر يا خواهر به اين موسيقيها وارد ميشوند. چرا كه علاقهمندي به اين موسيقيها نيازمند گذشت زمان و مجاورت با آن ميباشد. جوانان علاقهمند به اين موسيقيها از همه نوع خانوادههايي هستند ولي بيشتر آنها از رفاه نسبي در خانواده برخوردارند. گرايش مذهبي در خانواده نقش مهمي را در علاقهمندي جوانان به اين موسيقيها بازي ميكند. طرفداران اين موسيقي بيشتر از خانوادههايي هستند كه از نظر گرايشات و تعصبات مذهبي در خانواده و يا ميزان آزادي عمل فرزند در خانواده دچار افراط و تفريط شدهاند. در بين اين گروهها عموما خانوادهها از گرايشات اعتقادي فرزندان خود اطلاعي ندارند و فقط ممكن است آشنايي بسيار ضعيفي با موسيقي مورد علاقه آنها داشته باشند. بسياري از خانوادهها يا در مورد علائم يا نشانههاي مورد استفاده فرزندان اطلاعي ندارند و عده بسيار كمي هم اگر اطلاع دارند اين مسائل را فانتزي گونه و زودگذر ميدانند و نسبت به آن بيتوجه هستند. در بعضي از خانوادهها وقتي خانواده به فرزندان خود در مورد اين موسيقيها اخطار ميدهد فرزندان، پدر و مادر را به شكلهاي مختلف اغفال ميكنند و موضوع را به شكلي ديگر به آنها وانمود ميكنند مثلا تعدادي از كليپهاي كم خطر را به خانواده نمايش ميدهند و وانمود ميكنند كه آنها علاقهاي به گروههاي شيطاني ندارند. علت علاقهمندي جوانان به اين موسيقيها عموما جوانان به علت مجاورت با اين موسيقيها از طرف دوستان، برادر و ... به آن جذب ميشوند و كمتر ميتوان گفت كه در آنها علاقه يا استعدادي ذاتي به اين موسيقيها وجود دارد چرا كه اين موسيقيها با فطرت انساني همخواني ندارند و با آن در تعارض هستند. حتي عدهاي از طرفداران اين موسيقي واقعا علاقهاي به اين موسيقي ندارند ولي براي جلب توجه به زور هم كه شده سعي دارند خود را به آن علاقهمند كرده و خود را طرفدار آن نشان دهند. آنها حتي براي ايجاد كردن علاقه در خود به تمرين و خود آزاري هم ميپردازند. علت اصلي ورود به اين موسيقيها از طرف جوانان خود نمايي و جلب توجه است. در مرحله دوم جذابيتهاي رسانهاي اين نوع موسيقيهاست. (خشونت، سكس و...) در مرحله بعدي فضاهاي جنسي اين موسيقيهاست كه علاقهمندان از طريق آن ميتوانند وارد محيطهاي پر خطر شوند و در مرحله بعدي، روحيه اعتراض، عصيان، گريز، انكار و ... نهفته در اين موسيقيهاست. چگونگي ورود به اين موسيقيها بيشتر جوانان از گروههاي ساده و كم خطري مانند متاليكا (هوي متال) كه بيشتر داراي اشعار اجتماعي است شروع ميكنند اما كمكم تحت تاثير تحريك و تشويق دوستان به گروههاي پرخطر بلك متال وارد ميشوند. فعاليتهاي فرهنگي مربوط به اين موسيقيها در داخل كشور كتاب: در داخل كشور از حدود سال 1375 تا به حال دهها كتاب كه عموما به صورت متن اشعار گروههاي معروف همراه با ترجمه آنها ميباشند، به چاپ رسيده است. در كنار آنها دهها نشريه نيز غافل از گرايشات اعتقادي و خصوصيات اخلاقي اين گروهها اقدام به چاپ شعر يا مصاحبه از اين گروهها كردهاند. البته كتابهايي نيز با موضوع آموزش نواختن انواع سازهاي اين نوع موسيقيها در كشور مجوز گرفته و چاپ شده است. در متن اين كتابها، اشعاري با موضوعات ضد دين، خشونت، سكس و ... موج ميزند. در اين كتابها، نويسندگان با چاپ بيوگرافي و تصاويري از اعضاي گروه يا مصاحبه با آنها اقدام به تبليغ گروههاي موسيقي كردهاند. حتي در يكي از اين كتابها، نويسنده پاي خود را فراتر گذاشته و اقدام به چاپ علائم خاص كليساي شيطان روي جلد كتاب خود كرده است. در صفحات مقدمه عموم اين كتابها سعي شده اين نكته بيان شود كه گروهي كه كتاب درباره آن نوشته شده، گرايشات ضد آمريكايي و مخالف با صهيونيسم داشته است و اين در حالي است كه عموم اين گروهها آنارشيست و اصلا با هر حكومت و دولتي مخالف هستند. تنها تعداد كمي از اين كتابها و نشريات بعد از چاپ توقيف شدهاند يا اجازه چاپ مجدد آنها لغو شده است. جهت درك بهتر جريان چاپ اين كتابها در كشور، به معرفي و نقد يكي از اين كتابها با نام «در انتظار آفتاب» ميپردازيم كه در سال 1380 به چاپ رسيده است. اين كتاب درباره زندگي و اشعار خواننده گروه«The Door» جيم موريسون ميباشد. روي جلد كتاب عكس خواننده و در پشت آن عكسي از مقبره و مجسمه خواننده همراه با چند دسته گل به چشم ميخورد. البته در كتاب عكسهاي زيادي از خواننده ديده ميشود، همچون عكسهايي از دوران كودكي و جواني خواننده، عكسهايي ازخواننده همراه با گروه موسيقياش، عكسي از دستگيري خواننده در هنگام اجرا به خاطر توهين به مقدسات، عكس چند ستاره راك و جملات آنها درباره ممتاز بودن شخصيت خواننده. جهت بررسي شخصيت جيم موريسون و كتاب چاپ شده از او در ايران زندگي او را از روي فيلمي از اليور استون با نام«The Door» كه در مورد زندگي او ساخته شده است، مورد بررسي قرار ميدهيم. در سكانسي از فيلم جيم مورسيون در يك بار، مشغول به خواندن ميشود. او به يكباره در اشعار خود رو به پدرش ميگويد: «پدر، ميخواهم تو را بكشم» و بعد از آن جملات منحرفانهاي در مورد مادرش با مضمون زنا با محارم بيان ميكند. همه كساني كه در بار حاضر هستند به يكباره ساكت شده و به او نگاه ميكنند. رئيس بار به او فحاشي كرده و از او ميخواهد كه اجرا را متوقف و بار را ترك كند. موريسون بعد از پايان اجرا به شدت از رئيس بار به خاطر بيان جملات وقيحانهاش كتك ميخورد و مورد فحاشي قرار ميگيرد. در فيلم اليور استون پلانهاي مختلفي درباره فساد اخلاقي او وجود دارد كه بسياري از آنها قابل بيان در اين مقاله نيستند. در جايي از فيلم او در يك بار در حضور همگان ادرار ميكند، يا در اجراهاي زنده لخت ميشود، يا جملات ركيك و زننده به كار ميبرد، به شكلي كه پليس در هنگام اجرا بارها به او هشدار ميدهد. در فيلم، او دائمالخمر نشان داده ميشود و مصرف مواد مخدر كار هميشگي اوست، او حتي مصرف مواد يا مشروبات الكلي را روي سن هم رها نميكند، او چنان شيفته مواد مخدر است كه تماشاگران براي ابراز علاقه به او، در هنگام اجرا، گراس و مواد مخدر براي او روي سن پرتاب ميكنند. او در چند جا به مقدسات توهين كرده و جملات كفرآميز بر زبان ميآورد. مثلا در يك جا رو به همه ميگويد: «من ابليسم و هر كاري بخواهم ميكنم.» او در فيلم با زني كه به نظر ميرسد از فرقه پگانها يا شيطانپرستهاست، دوست شده و با او به شيوه شيطانپرستها همقسم ميشود (بريدن دستها و آميختن خون دستها به هم.) او در سكانس معروف فيلم بعد از روابط نامشروع با زن شيطانپرست اقدام به خودزني و خونخواري ميكند. خواننده در فيلم در چند جا اعلام ميكند كه جسم او توسط روح يك سرخپوست تسخير شده است. كارگردان در تمام فيلم اين مساله را به طور واضح به كرات تاكيده كرده است. حضور روح سرخپوست بيشتر در جاهايي به چشم ميخورد كه خواننده از خود بيخود شده و اقدام به انجام اعمال غيراخلاقي ميكند. كارگردان در بيشتر بخشهاي فيلم سعي كرده جيم موريسون را منحرف نشان دهد. مثلا در ارتباط او با معشوقهاش نشان ميدهد كه او خيانتكار است و با دختران و زنان زيادي رابطه دارد. در چند جاي فيلم، پليس به خاطر حركات ناشايست خواننده روي سن به او اخطار ميدهد تا اينكه بالاخره در 20 سپتامبر 1970 دادگاه او را به علت رفتار ناشايست در ملا‡عام و انجام رفتارهاي منحرفانه جنسي و وضع بد متهم در اماكن عمومي محكوم به پرداخت 50 هزار دلار جريمه نقدي و 6 ماه حبس با اعمال شاقه محكوم ميكنند. اين در حالي است كه در كتابي كه درباره خواننده در ايران چاپ شده است، نويسنده سعي كرده جيم موريسون را مردي صلحطلب و معترض بر ضد دولت نشان دهد. مثلا او در كتاب بيان كرده است كه اخطارهاي پليس به او به خاطر افكار انتقادي و معترضانه او بر ضد دولت بوده است. او در كتاب خود در آلبوم«The End» جملات منحرفانه جيم موريسون درباره مادرش را سانسور كرده و اين در حالي است كه نويسنده در كتاب خود بيان ميكند كه فيلم اليور استون را ديده است. كارگردان فيلم كه با خواننده هموطن ميباشد در فيلمش سعي كرده او را انساني عياش و شهوتپرست معرفي كند، مثلا در سكانسي از فيلم دوستان خواننده در چند جا به او در مورد اضافهوزن او هشدار ميدهند و از او ميخواهند كه سكس، مشروب و مواد مخدر را كنار بگذارد. نويسنده در كتاب عكسهايي از اجراهاي خواننده و مراسم سيامين سالگرد او براي علاقهمندان چاپ كرده است. همچنين در پايان كتاب خود 8 سايت مطرح اينترنتي حاوي مطالب خواندني و عكسهاي خاطرهانگيز در مورد خواننده و اعضاي گروه او را معرفي كرده است. همچنين به ستارگان ديگر راك ايميل زده و از آنها خواسته كه در مدح جيم موريسون جملهاي بگويند و جملات تحسينبرانگيز آنها در مورد خواننده را همراه با عكس آنها به چاپ رسانده است. نويسنده در ابتداي كتاب خود علت نگارش اين كتاب را اشعار زيبا و شخصيت خواننده معرفي كرده است. در مورد تعداد كتابهاي چاپ شده با اين مضامين در ايران ميتوان بيش از 50 جلد كتاب را تخمين زد. البته بعضي از گروههاي تحقيقاتي تعداد كتابهاي چاپ شده در اين زمينه را تا 200 عنوان نيز بيان كردهاند. در كشور معمولا انتشارات خاصي اقدام به چاپ اينگونه كتابها ميكنند، بهشكلي كه در مورد چاپ آنها ميتوان تنها چند انتشارات خاص را نام برد. اگر بخواهيم بيشتر در مورد گذشته چاپ اين كتابها صحبت كنيم جالب است بگوييم اين كتابها هر ساله از طريق انتشارات مربوط در نمايشگاه بينالمللي كتاب به فروش ميرفتند و موجي از مخاطبان خود را به نمايشگاه ميكشاندند. جالبتر آنكه دكوراسيون غرفهها نيز مانند محتوا و جلد كتابها با رنگهاي سياه و سرخ طراحي ميشدند. در غرفهها پوستر خواننده و گروهي كه كتاب درباره آن چاپ شده بود به عنوان هديه به خريداران كتاب اهدا ميشد. جوانان علاقهمند بعد از خريد اين كتابها، كتاب را براي بارها ميخوانند (حتي اقدام به حفظ اشعار انگليسي آن ميكنند) و همراه با كتاب كليپهاي غيرمجاز گروه مربوطه را از طريق سيديهاي قاچاقي يا ماهواره تماشا ميكنند. بعد از خواندن اين كتابها، علاقهمندان اطلاعات و نظرات خود را درباره گروه و اشعارش در ميتينگهاي گفتگو، يا در پاركها و يا چترومهاي اينترنتي رد و بدل ميكنند. برگزاري كنسرت موسيقي با وجود ممنوع بودن آموزش يا تحصيل موسيقي متال در آموزشگاههاي موسيقي انواع سازهاي آن در مغازههاي سازفروشي به فروش ميرود و انواع كلاسهاي آموزشي آن در آموزشگاههاي داراي مجوز آموزش داده ميشود. البته انواع كتابهاي آموزشي اين موسيقي در كشور داراي مجوز هستند و حتي به چاپهاي مجدد نيز رسيدهاند. عموم جواناني كه بهصورت خصوصي زير نظر اساتيد يا به صورت عمومي در آموزشگاهها آموزش ديدهاند، علاقهمند به برگزاري كنسرت هستند. تا به حال در بعضي از استانهاي كشور گروههاي مختلف متال موفق به برگزاري كنسرت شدهاند. از جمله اجراهاي مهم ميتوان به اجراي سال 1384، در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، جشنواره گروهها در سال 1385 در دانشگاه تهران و همچنين اجراي ديگري در تالار خانه معلم تهران در سال 1385 و اجراهاي متعدد ديگري در تهران، اصفهان، شيراز، مشهد و... اشاره كرد. براساس ترفندهاي گروهها جهت گرفتن مجوز، اجراها معمولا در دانشگاهها و در تعطيلات اعياد مذهبي مانند عيد مبعث، عيد قربان و... برگزار ميشوند. عموما مجوزدهندگان به اين اجراها از محتواي اين موسيقيها و شكل و شيوه اجراي آن مطلع نيستند و گروهها براي گرفتن مجوز اجرا، جهت اغفال مسوولان مربوطه به انواع ترفندها دست ميزنند. دانشگاههاي مختلفي از كشور تا به حال اجراي موسيقي متال يا راك را به خود ديدهاند. برگزاري تعدادي از اين اجراها از طرف دانشجويان و تعدادي از آنها از طرف غيردانشجويان صورت گرفته است. بعضي از اين كنسرتها با وجود داشتن مجوز در زمان اجرا به علت هيجانات شديد تماشاگران تعطيل شدهاند. اجراها معمولا با نورپردازيها و دكوراسيونها يا آرايشها و تيپهاي جالبتوجه مخاطبان و نوازندگان همراه است، به شكلي كه حراست دانشگاه بعد از برگزاري اجرا و در ايام تحصيلي اجازه ورود نوازندگان يا تماشاگران را به دانشگاهها با اين تيپها و آرايشها نميدهد. حتي ممكن است تماشاگران در روز اجرا در مسير حركت به دانشگاه توسط نيروي انتظامي دستگير شوند. اين اتفاق چند سال پيش در شيراز رخ داد و اجراي زيرزميني يك گروه بهخاطر دستگيري تماشاگران كه با مينيبوس قصد حركت به محل اجرا را داشتند، لغو شد. نكته ديگري كه قابل توجه است حضور خبرنگاران خارجي قبل و بعد از اجرا و تهيه گزارشهاي مستند خبري توسط آنها ميباشد. تا به حال گزارشها يا برنامههاي مستند زيادي توسط گروههاي غربي و اروپايي در مورد موسيقي غربي در ايران ساخته شده است. حتي ديده شده است كه يك محقق خارجي از طرف فلان دانشگاه غربي براي دريافت مدرك دكتري يا انجام پروژه تحقيقاتي به ايران آمده و به تحقيق درباره گروههاي موسيقي يا گروههاي شيطاني پرداخته است. برگزاري اجراهاي زيرزميني چون در بيشتر مواقع برگزاري اجرا روي سن و يا در اماكن دولتي و عمومي غيرممكن است، گروهها اقدام به برگزاري اجراهاي زيرزميني ميكنند كه معمولا در محافل خانگي صورت ميگيرد. در اين اجراها تماشاگران و علاقهمندان به رقص متال به جنباندن شديد سر مانند دراويش اهل تصوف ميپردازند. اين رقص انرژي زيادي از تماشاگر ميگيرد و بعضي از تماشاگران با مصرف قرص، انرژي خود را براي انجام چند ساعته آن تقويت ميكنند. گاه انجام اين رقص براي مدت زياد باعث بروز اختلالات جسمي در بين علاقهمندان شده و كار آنها به بيمارستان كشيده ميشود. تلويزيون و راديو در تلويزيون، برنامههايي كه ريتمي تند و نياز به موسيقيهاي پرجنبوجوش دارند مانند برنامههاي ورزشي، خبري يا تبليغات بازرگاني و... از اين موسيقيها در برنامههاي خود استفاده ميكنند. البته بعضي از سريالها يا فيلمهاي داخلي كه محتواي ترسناك يا موضوعات مربوط به شيطان دارند نيز از اين موسيقيها استفاده ميكنند كه در اين صورت موزيك آنها توسط آهنگسازان داخلي ساخته ميشود. بعضي از موسيقيهايي كه در برنامههاي غيرداستاني تلويزيون مورد استفاده قرار ميگيرند، توسط بعضي از گروههاي شيطاني با گرايشات منحرفانه كار شدهاند. استفاده برنامهسازان از اين موسيقيها به دلايل زير است: 1 - ساختار اين موسيقيها با محتواي برنامهها متناسب است و در صورت استفاده نكردن از اين موسيقيها، پيدا كردن موسيقي جايگزين كار مشكلي است. 2 - برنامهسازان چون تنها از ساختار مفرح و شاد اين موسيقيها بهره ميگيرند از محتواي اين گروهها يا گرايشات سازندگان آن آگاه نيستند. به غير از تلويزيون، اين موسيقي در برنامههاي راديويي نيز به كرات مورد استفاده قرار ميگيرد كه براي نمونه ميتوان به راديو جوان اشاره كرد كه بيش از همه از اين موسيقيها استفاده كرده است. البته به غير از موسيقيها، تلويزيون تا به حال چندين بار از نشانهها يا مفاهيم شيطاني در برنامههاي خود استفاده كرده كه همه به صورت ناآگاهانه بوده است. براي مثال پخش تيزر تبليغاتي از موسسهاي كه جايزه آن داراي عدد 666 بود يا همچنين شعري كه بارها در يكي از سريالهاي شبكه 3 توسط هنرپيشگان خوانده ميشد و اين عدد در آن به كار رفته بود. يا همچنين دكور و لوگوي يكي از برنامههاي شبانه شبكه 3 كه متناسب با يك نشانه شيطاني بود. اين علائم در برنامههاي خارجي كودك و نوجوان نيز مورد استفاده قرار گرفتهاند مانند علامت «كرانادو» يا دست شيطان در كارتون مرد عنكبوتي، البته پيش از برنامههاي داخلي، فيلمهاي خارجي پخش شده داراي مشكل بودهاند كه از آن جمله ميتوان به فيلم ارباب حلقهها و هري پاتر و برنامه سينما ماوراء با فيلمهايي مانند كنستانتين و كودك را دعا كن و... اشاره كرد. اينترنت اينترنت به خاطر آن كه رسانهاي با قابليت فعاليتهاي زيرزميني است و رديابي و شناسايي كاربران در آن عملا غيرممكن است به يكي از رسانههاي اصلي شيطانگرايان تبديل شده و بيشتر گروههاي شيطاني براي تبليغات و بحث و گفتگو از آن استفاده ميكنند. گروههاي شيطانپرست در داخل كشور، وبلاگها و سايتهاي مختلفي را راهاندازي كردهاند كه از طريق آن به تبادل اطلاعات ميپردازند. عموم گروههاي بلكمتال از طريق اينترنت به تبليغ گروه خود ميپردازند، يا موسيقي خود را از اين طريق در اختيار علاقهمندان قرار ميدهند. همچنين همه برنامهها يا ميتينگها
16 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : alejandro calvo
نقل شده يك نفر مصرى از قوم فرعون ، خوشه انگور بسيار زيبايى را به فرعون داد و گفت : مى خواهم اين خوشه انگور را با همين قيافه به شكل جواهرات و لؤ لؤ بزرگ در آورى ؛ زيرا تو خدا هستى - خدا هر كارى بخواهد مى تواند انجام دهد. - فرعون هم آن را گرفت و به او قول داد كه انجام دهد.
وقتى شب شد و تاريكى همه جا را فرا گرفت ، فرعون همه درها را بست و گفت : هيچ كس نبايد داخل شود. از اين درخواست مرد حيران بود كه چه كند؟ شيطان به كاخ او رفت و در زد. فرعون گفت : چه كسى در مى زند؟ شيطان در جواب گفت : فلانم به ريش آن خدايى كه نمى داند چه كسى بر در سراى تو است . تو اگر خدا بودى هر آينه مى دانستى چه كسى پشت در است . فرعون - از اين جسارت و بى باكى - او را شناخت .
گفت : او را به من بده ، تا مشكل تو را حل كنم . انگور را از او گرفت و اسم اعظم را بر او خواند. همان طورى كه آن مرد خواسته بود، بهترين لؤ لؤ و جواهر شد.آن گاه شيطان گفت : اى رفيق عزيز! خودت انصاف بده من با اين همه علم و كمال و قدرت كه دارم مى خواستم بنده اى از بندگان خدا باشم ؛ ولى مرا به عنوان بنده ، قبول نكردند و از درگاه سلطان حقيقى بيرونم كردند. اما تو با اين نادانى و حماقت كه دارى ، ادعاى خدايى مى كنى و مرتبه بزرگى را مى خواهى . فرعون گفت : اى شيطان ! چرا بر حضرت آدم سجده نكردى ؟ - كه تو را از بهشت بيرون كنند و ملعون شوى ؟ جواب داد: اى فرعون ! چه مى دانستم ، طينت خبيثى مانند تو در صلب او قرار دارد، از اين رو به او سجده نكردم .(558) 16 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : alejandro calvo
آن مرد بى چاره از القاى شيطان ، افسرده گشت و دعا را رها كرد. او در خواب ((خصر)) را در باغى سبز و خرم ديد. خضر به او گفت : چه شد؟ چرا ديگر ((الله الله )) نمى گويى ؟ در جواب گفت : من هر چه خدا را بيشتر مى خوانم جوابم را نمى دهد. حضرت خضر گفت : خداوند، به من فرمود: به تو بگويم : مگر بايد جواب خدا را از در و ديوار بشنوى ؟ همين كه ((الله ، الله )) مى گويى ، جذبه خدايى تو را به سوى خود مى خواند و همين ، لبيك گفتن خدا به تو است . نيز گفت : اى بنده خدا! خداوند متعال به فرعون جاه و جلال داد تا او دست به دعا بر ندارد و خداوند ناله او را نشنود. پس از عزيز و اى مؤمن ! بدان كه همان سوز و گداز تو، دليل بر راه يابى و پذيرش توبه تو است .(554) مولانا اين داستان را چه زيبا سروده :
16 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : alejandro calvo
مردم براى درمان ديوانه ها و مريضهاى خود به او مراجعه مى كردند و او هم بيماران آنها را درمان مى كرد. روزى از روزها دخترى ديوانه شد. برادران او آن دختر را پيش عابد آوردند تا دعا كند و او شفا يابد. آن دختر از خانواده اشراف بود. او پيش عابد رفت و مدتى ماند تا مداوا شود. شيطان ، عابد را وسوسه كرد كه اى عابد! اين دختر زيبا در دستان تو است و كسى غير از تو و او در اين جا نيست . اين قدر او را وسوسه كرد تا عابد را به زنا وادار است . آن دختر از عابد آبستن شد. وقتى شكم دختر بزرگ و گناه عابد آشكار شد. شيطان به او پيشنهاد كرد: اى عابد! اگر برادران دختر بفهمند، آبروى تو را مى برند و تو را خواهند كشت . اگر مى خواهى از آن رهايى يابى ، دختر را بكش و او را دفن كن . عابد هم ، همين عمل را انجام داد. آن ملعون بعد از اين قضيه رفت و به برادران دختر گفت : چرا نشسته ايد! عابد با خواهر شما زنا كرده و بعد از آن كه آبستن شد او را كشت و دفن كرد. جاى قبر او را هم نشان داد. اين خبر پخش شد تا به گوش پادشاه رسيد. مردم و پادشاه آمدند پيش عابد، او هم اقرار به گناه خود كرد. عابد را دست گير كردند و به دار زدند. وقتى او را بالاى دار كشيدند، شيطان در برابر او نمايان شد و گفت : اى ((برصيصا))! من اين بلا را بر سر تو آورم . اگر مى خواهى از اين معركه خلاصى يابى ، بايد به آن چه مى گويم ، به فرمان من باشى ! آيا حاضرى قبول كنى ؟ عابد گفت : بلى قبول مى كنم بگو: شيطان گفت : به من سجده كن ، عابد گفت : من كه بالاى دارم ، چگونه تو را سجده كنم ؟ گفت : با اشاره هم اگر سجده كنى من قبول دارم . عابد بدبخت با اشاره سجده كرد و به خدا كافر شد. در همان حال هم از دنيا رفت .(552) قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: كمثل الشيطان اذ قال للانسان الكفر، فلما كفر، قال : انى برى ء منك ، انى اخاف الله رب العالمين (اين منافقان ) در مثل ((مانند شيطان اند كه به انسان (همان برصيصاى عابد) گفت : به خدا كافر شو. پس از آن كه به دستور آن ملعون كافر شد، به او گفت : من از تو بيزارم . من از عذاب پروردگار عالميان مى ترسم !))(553) بلى آن ملعون ، از آن حقد و كينه اى كه از آدم و اولاد او دارد، آنان را به گناه مى كشاند سپس بيزارى خود را از ايشان اعلام مى دارد. 16 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : alejandro calvo
از سلمان فارسى نقل شده كه گفت : روزى گذر شيطان به جمعيتى افتاد كه از على عليه السلام بدگويى مى كردند! در مقابل آنها ايستاد. جمعيت گفتند: كى هستى كه مقابل ما ايستادى ؟ جواب داد: ((ابومره )) هستم (لقب شيطان است ) گفتند: آيا سخنان ما را شنيدى ؟ گفت : اى بر شما! آيا على بن ابى طالب عليه السلام را كه مولاى شما است ، ناسزا مى گوييد؟ آنها گفتند: از كجا دانستيد كه ايشان مولاى ما است ؟ گفت : از قول پيامبر خود شما كه ((در غدير)) فرمود: ((هر كس من مولاى او هستم ، على مولاى او است . خدايا! دوست بدار كسى كه على را دوست بدارد و دشمن بدار كسى كه على را دشمن بدارد.))(549)
آنها گفتند: آيا تو درباره او چنين مى گويى ؟ شيطان گفت : اى جمعيت ! كلام مرا بشنويد. من در ميان طايفه جن دوازده هزار سال خدا را عبادت كردم . وقتى خداوند جنيان را هلاك كرد. من از تنهايى به خدا شكايت كردم . مرا به سوى آسمان دنيا بالا بردند. من در ميان ملائكه دوازده هزار سال ديگر خدا را عبادت كردم ؛ در حالى كه خدا را تسبيح و تقديس مى نمودم . ناگهان نورى كه همه جا را روشن كرده بود بر ما تابيد. در اثر اين نور همه ملائكه به سجده افتادند و گفتند: پاك و منزه است خدا. اين ، يا نور ملك مقرب است يا نور نبى مرسل . ناگهان ندايى از جانب خداوند آمد كه : اين نور نه از ملك مقرب است نه از پيامبر مرسل ؛ بلكه اين نور پاك از على ابن ابى طالب عليه السلام است .(550) درباره علاقه شيطان به حضرت على عليه السلام رواياتى وارد شده : روزى آن حضرت به شيطان گفت : اى ابو الحارث ! آيا براى قيامت خود چيزى ذخيره كرده اى ؟ گفت : يا على محبت و دوستى تو را.(551) بلى شيطان هم ، حضرت على عليه السلام را مى شناسد و پى به مقام و مرتبه او برده است . در قيامت هم چشم اميد به شفاعت او دارد. 16 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : alejandro calvo
آن حضرت فرمود: اى غلام ! مگر صداى مرا نمى شنيدى كه جواب نمى دادى ؟ غلام عرض كرد: چرا. فرمود: چرا جواب نمى دادى ؟ عرض كرد: يا على ! مى خواستم تو را به غضب آورم ؟! حضرت على فرمود: من هم كسى را كه به تو دستور داد مرا به غضب آورى ، به خشم مى آورم . من شيطانى را كه به نام ((ابيض )) است و تو را وسوسه كرد تا جوابم را ندهى و من هم از سر خشم تو را مجازات كنم به غضب مى آورم . سپس فرمود: ((انت حر لوحه الله )) من تو را آزاد كردم ، تو را براى رضايت خداوند متعال در راه او آزاد نمودم .(548) شيطان نه اين كه نتوانست آن حضرت را به غضب آورد بلكه ايشان شيطان را به غضب آورد و بر آن ملعون مسلط شد. 16 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : alejandro calvo
ابليس برگشت پيش على عليه السلام و گفت : يا على ! در حق من ظلم كردى . آيا نشنيده اى كه خداوند مى فرمايد: ((و شاركهم فى الاموال و الاولاد)) به خدا قسم ! من در نطفه كسى كه تو را دوست داشته باشد، شركت نكرده ام و نطفه او پاك است .(546) از جابر بن عبدالله نقل شده : مادر خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم بوديم . ناگهان ديدم كسى در ركوع و سجده گريه و زارى مى كند. گفتيم : يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ! اين شخص چه نماز خوبى مى خواند! فرمود: او آن كسى است كه پدر ما را از بهشت بيرون كرد. على عليه السلام بى مهابا حركت كرد رفت او را گرفت و درهم فشار داد، به طورى كه دنده هاى راست او در چپش فرو رفت و فرمود: ((ان شاء الله )) تو را مى كشم . شيطان گفت : تو نمى توانى مرا بكشى ؛ زيرا عمر و اجل من در پيش خدا معلوم است . چرا مى خواهى مرا بكشى ؟ هيچ كس دشمن تو نيست ، مگر اين كه من جلوتر از پدرش نطفه ام را در رحم مادرش ريخته ام و در اموال و اولاد دشمنان تو شركت مى كنم .(547) 16 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : alejandro calvo
حضرت على عليه السلام فرمود: اى سلمان ! آيا متوجه شدى چه كسى اول با او بيعت كرد؟ آيا اولين كسى كه بالاى منبر رفت و با او بيعت نمود چه كسى بود؟ سلمان گفت : او را نشناختم ، ولى پيرمرد سال خورده را ديدم كه بر عصايى تكيه زده ، ميان دو چشمش جاى سجده ديده مى شد، پيشانى او در اثر سجده پينه بسته و اين طور مى نمود كه بايد وى زاهدى باشد. از لابلاى مردم به سوى منبر رفت در حالى كه مانند باران اشك مى ريخت . گفت : خدا را شكر كه قبل از مردنم تو را اين جا مى بينم . اى ابوبكر! دستت را براى بيعت به سويم دراز كن ! ابوبكر دستش را جلو برد او هم بيعت كرد و گفت : امروز، روزى است مانند روز آدم ! از منبر پايين آمد و از مسجد خارج شد. اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: اى سلمان ! آيا او را شناختى ؟ عرض كرد: نه يا على ، ولى از گفتارش ناراحت شدم . مانند اين كه مرگ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را مسخره گرفته بود. حضرت على عليه السلام فرمود: او شيطان بود. پيامبر به من خبر داد، ابليس و يارانش روز غدير خم شاهد منصوب شدن من به امر خدا بودند. و نيز گواه بودند كه خدا و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم من را صاحب اختيار آنان نمود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم هم به آنان دستور داد حاضران به غايبان اطلاع دهند. روز غدير خم ، شياطين و بزرگان آنان به خود شياطين ، روى آوردند و گفتند: اين امت مورد لطف و رحمت خداوند قرار گرفته و از اين پس از گناه دور خواهند بود. ما ديگر بر اين امت راه پيدا نخواهيم كرد. آن گاه پناه گاه و امام بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را شناختند و شيطان هم گرفته و محزون شده بود. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان ! پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به من خبر داد كه : مردم در سقيفه بنى ساعده با ابوبكر بيعت خواهند كرد. بعد از آن بر سر حق ما اختلاف پيدا مى كنند، با دليل ما استدلال مى نمايند، بعد به مسجد مى آيند. اول كسى كه با او بيعت مى كند، شيطان است ! كه به صورت پيرمرد نجدى خواهد بود و اين حرف را خواهد گفت . بعد حضرت فرمود: اى سلمان ! بعد از بيرون رفتن ، از روى خوشحالى فرياد زد، و تمام شياطين را دور خود جمع كرد، آنها در مقابلش سجده كردند و گفتند: اى رئيس ! و بزرگ ما، تو همان كسى هستى كه آدم را از بهشت بيرون كردى . شيطان هم مى گويد: كدام امت بعد از پيامبرش گمراه نشد؟ خيال كرده ايد من ديگر راهى برآنان ندارم ! نقشه و حيله مرا چگونه ديديد؟ از حيله من بود كه ملت با دستور خدا و رسولش ، راجع به اطاعت از على مخالفت كردند، وزير بارش نرفتند!؟ اى سلمان ! اين همان گفته خداوند است كه در قرآن مى فرمايد: ((همانا، شيطان حدسى كه درباره آنها بوده بود، به مرحله عمل رسانيد))(543) ((سپس آنها شيطان را پيروى كردند جر گروهى از مؤمنان كه آنها اطاعت از شيطان نكرده و با او مخالفت كردند.))(544) امام باقر عليه السلام فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام شيطان را بر در خانه خود ديد و او را شناخت ، گريبانش گرفت و بر زمين زد و روى سينه اش نشست . شيطان گفت : يا على ! از روى سينه من بلند شو تا تو را بشارتى دهم . على عليه السلام از روى سينه او برخاست و فرمود: اى ملعون ! چه بشارتى براى من دارى ؟ گفت : چون روز قيامت شود، فرزندت حسن عليه السلام از طرف راست عرش و حسين عليه السلام از طرف چپ به شيعيان خود جواز عبور از صراط و آزادى از آتش را مى دهند. باز آن حضرت بلند شد و گفت : من تو را به زمين خواهم زد، او را بلند نمود و بر زمين زد و روى او نشست . عرض كرد: يا على ! مرا رها كن تا بشارتى ديگر به تو دهم . وقتى او را رها كرد گفت : يا على ! آن روزى كه خداوند آدم عليه السلام را خلق كرد، ذريه او را از پشتش خارج نمود كه به شكل موجوداتى ريز بودند. از آنها عهد گرفت و به آنها خطاب كرد: آيا من پروردگار شما نيستم ؟ همگى جواب دادند: چرا. آنان را شاهد بر خودشان گرفت . بعد از آن ، ميثاق از حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و تو گرفت . تمام آنان تو را شناختند و تو همه را شناختى . اينك هر كس بگويد تو را دوست دارم . او را مى شناسى و هر كس تو را دشمن دارد او را مى شناسى . براى بار سوم او را زمين زد. شيطان گفت : يا على ! بر من غضب نكن و از روى من بلند شو، تا تو را بشارت ديگرى دهم . فرمود: من از تو بيزارم و لعنتم بر تو باد. عرض كرد: به خدا قسم اى پسر ابوطالب ! هر كس با تو دشمنى مى كند، من در وجود و نطفه او شركت كردم ، آلت خود خود را در رحم مادرش داخل نمودم . بعد عرض كرد: يا على ! آيا آن آيه قرآن را قرائت كرده اى كه مى فرمايد: شركت كن در اموال و اولادشان ؟!(545) 16 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : alejandro calvo
جابر از امام محمد باقر عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: زمانى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم در عيد غدير خم دست على را گرفت ، بلند كرد و به مردم معرفى نمود و جانشين بعد از خود قرارش داد. شيطان در ميان لشكريان خود نعره اى كشيد كه تمام لشكريان و اولاد او در هر كجا بودند اطراف او فرود آمدند و گفتند: اى مولاى ما! چه مصيبتى به تو رسيده اين قدر ناراحتى ؟ ما تا به حال فريادى از اين وحشتناك تر از تو نشنيده بوديم ! شيطان به آنها گفت : اين پيغمبر امروز كارى را انجام داد كه اگر به آخر رسد و عملى شود كسى تا روز قيامت ، خدا را معصيت و نافرمانى نمى كند - همه به سوى دين و تقوا و - خداشناسى ، ولايت و امامت پيش مى روند، از راه رستگارى قدم فراتر نمى گذارند - گفتند: اى بزرگ ما! ناراحتى به خود راه مده ، ماءيوس مباش ، تو كسى هستى كه آدم را از بهشت بيرون كردى ، او را بدبخت نمودى ، براى اين امر مهم هم ، در آينده فكرى خواهى كرد - در همين موقع منافقين كه در جمعيت بودند، گفتند: اين مرد از روى هوا و هوس حرف مى زند، نه اين كه دستور خداوند باشد! آن دو نفر (ابوبكر و عمر) به هم گفتند: او (حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم ) ديوانه شده كه چنين كارى را انجام داد. آيا نمى بينيد چگونه چشمان او در كاسه سرش دور مى زند مى چرخد. سپس شيطان رو به طرف داران خود كرد و گفت : آيا مى دانيد من در گذشته با آدم در آويختم و او را از بهشت بيرون كردم ؟ آنها گفتند: چرا؟ شيطان گفت : آدم عهدى با خدا بسته بود فراموش كرد و نقض نمود، ولى به خدا كافر نشد و او را پرستش مى كرد. اين قوم و جمعيت (از جمله ابوبكر و عمر) عهدى كه با خدا بسته بودند شكستند و به خدا و رسولش كافر شدند. پس از آن كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم رحلت نمود، مردم در سقيفه بنى ساعده اجتماع كردند و حق را از على گرفتند، ابوبكر را روى كار آوردند. شيطان تاجى بر سر گذاشت ، لباس كبر و بزرگى پوشيد، منبرى اختيار كرد و بالاى آن رفت و جميع لشكريان خود را از سواره نظام و پياده دور خود جمع كرد. به آنها گفت : شادى كنيد، مجلس ساز و آواز برپا سازيد، خوشحالى نماييد - چون با اين كلماتى كه منافقين مى گويند و به آن حضرت توهين مى كنند - ديگر كسى خدا را اطاعت و عبادت نمى كند. تا وقتى امام آنها ((امام زمان )) بيايد و مردم را به راه مستقيم برگرداند. جابر مى گويد: بعد، امام باقر عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمودند: و لقد صدق عليهم ابليس ظنه فاتبعوه الا فريقا من المومنين ((شيطان ظن و گمان باطل خود را به عنوان صدق و حقيقت در نظر مردم جلوه داد مردم او را اطاعت نمودند، مگر عده اى از مؤمنان كه او را اطاعت نكردند)).(541) تاويل آيه چنين است : وقتى منافقان در غدير خم گفته بودند: آن حضرت از روى هوى حرف مى زند، ابليس گمان كرده بود كه بعد از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مردم امامت را رها خواهند كرد. ظن ابليس به حقيت تبديل شد و همه امامت را رها كردند مرگ چند نفرى .(542) 16 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : alejandro calvo
يكى از آن جاها روز عاشورا بود كه تمام لشكريان خود را جمع كرده و به پايكوبى و رقص پرداخت . هر كس از لشكر امام حسين عليه السلام شهيد مى شد، از خوشحالى فرياد مى زد و رقص مى كرد. هر كدام از لشكريا عمر سعد فرار مى كردند، شيطان به صورت يكى از سر كرده هاى لشكرها در مى آمد و سر راه شان را مى گرفت و آنان را به ميدان بر مى گرداند. مى گفت : واى بر شما، اين همه جمعيت و مردان شجاع ، از يك نفر تشنه و بى كس و مجروح گريزان شده ايد! مردانگى و غيرت شما كجا رفت ؟! برگرديد او را محاصره كنيد، با ضرب شمشير از پاى در آوريد و اگر نمى توانيد، او را تير باران نماييد. با حيله و نيرنگ لشكر را بر مى گردانيد و شورى ديگر در جنگ ايجاد مى كرد. ولى آنها چون جراءت نمى كردند از نزديك با امام حسين عليه السلام بجنگند از دور، آن قدر تير به سوى آن مظلوم انداختند كه مانند مرغ پر در آورده بود. وقتى كه تير سه شعبه زهر آلود بر سينه امام نشست و از پشت سر بيرون آمد، امام عليه السلام از بالاى اسب بر زمين افتاد. شيطان ميان آسمان و زمين از خوشحالى فرياد زد و گفت : امروز كينه خود را بر سر اولاد آدم خالى كردم و انتقام خود را گرفتم . او مى كوشيد تا لشكر زودتر كار حسين عليه السلام را تمام كند.(539) زينب مى فرمايد: وقتى ابن ملجم ضربت بر سر پدر بزرگوارم زد، من آثار مرگ را در ايشان ديدم ، پيش رفتم و عرض كردم : اى پدر بزرگوار! ((ام ايمن )) حديثى از براى من گفته است دوست دارم آن را از دو لب مبارك شما بشنوم . آن حضرت فرمود: اى نور ديدگان من ! حديث همان است كه ((ام ايمن )) به تو گفته و برخى از مصيبت هاى كربلا و گرفتارى هاى آن روز را براى دخترش زينب بيان كرد تا جايى كه فرمود: زمانى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ما را به اين حديث خبر مى داد، فرمود: يا على ! در آن روز، ابليس با شياطين خود، از شدت شادكامى در سرتاسر زمين پرواز مى كند و به شياطين و هوادارانش مى گويد: اى جماعت شياطين ! شاد باشيد كه انتقام خود را از فرزندان آدم گرفتم ، برترين بدبختى را براى آنها فراهم كردم ، جهنم را به آنها به ميراث دادم ، مگر جماعتى كه دست به دامن اين خانواده شوند و از آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم يارى جويند. اى شياطين ! بر شما باد كوشش در راه ايجاد بدبينى به اين خانواده ، كارى كنيد كه به اين خانواده و دوستان آنها دشمنى ورزند تا كفر و گمراهى در مردم استوار شود و يك نفر از آنها رستگار نگردد. بعد از آن ، حضرت على عليه السلام به زينب فرمود: اى نور ديدگانم ! بى گمان ابليس در اين سخن راست گفت : با اين كه كار او هميشه دروغ گفتن است ؛ زيرا مى داند هيچ عمل صالحى با داشتن دشمنى با شما فايده اى ندارد، هيچ گناهى با داشتن دوستى شما ضرر و زيانى به انسان نمى رساند، (مگر گناهان كبيره ) يعنى ، شيعيان شما به واسطه علاقه اى كه به شما دارند، اگر گناه و معصيتى نمايند و موفق به توبه شوند و گناهان خود را ترك نمايند ضررى متوجه آنها نمى شود. و دشمنان شما، به واسطه دشمنى و عداوتى كه با شما دارند، اگر مانند جن و انس خدا را بپرستند، عبادات آنان سودى به حالشان نخواهد داشت .(540) 16 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : alejandro calvo
چنان چه وارد شده : در يكى از سفرها، كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم با اصحاب خود مى رفتند، آب آنان تمام شد. آن حضرت به ((عمار)) فرمود: برو از چاهى كه در فلان موضع بيابان است آب بياور. وقتى ((عمار)) كنار چاه رسيد، مى خواست آب بردارد، شيطان آمد و گفت : نمى گذارم از اين چاه آب بردارى ! زيرا چاه مسكن شياطين است . ((عمار)) در برابرش ايستاد و با او در افتاد. با يك حمله شيطان را بر زمين زد. سنگى برداشت و با آن بينى شيطان را شكست . وقتى روى سينه او نشست ، ديد بسيار لاغر و رنجور است . پرسيد: آيا همه شياطين چنين لاغراند؟ در جواب گفت : بعضى از شياطين چاق و بعضى لاغرند، من هم كه چنين لاغرم بر انسانى موكل هستم كه موقع خوردن غذا ((بسم الله )) مى گويد و من نمى توانم از غذاهاى او بخورم ، از اين رو لاغر شده ام . سپس گفت : اى ((عمار))! از روى سينه من بلند شو تا بار ديگر كشتى بگيريم ، اگر اين دفعه نيز مرا به زمين زدى چيزى به تو ياد مى دهم كه از آن نفع ببرى . ((عمار)) از روى سينه او بلند شد و كشتى گرفتند. اين بار هم شيطان را بر زمين زد و گفت : چيزى را كه به من قول دادى ، بگو. شيطان گفت : اى ((عمار))! بدان در هر خانه اى كه قرآن خوانده شود به خصوص ((آيه الكرسى )) شياطين از آن فرار مى كنند. ((عمار)) ياسر او را رها كرد و مشك خود را پر آب نمود و برگشت خدمت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ، و داستان را براى آن حضرت تعريف نمود.(538) شنبه 13 آبان 1391برچسب:hichkas,manage to nabashi,new rap song,)(,,, :: 19:1 :: نويسنده : alejandro calvo
همسنگرمی ولی به هم نزدیکیم ، به نزدیکی حرفم به حقیقت
www.uploadkon.ir/دانلود موزیک1 سایز ۶.۹ مگابایت
جمعه 12 آبان 1391برچسب:, :: 12:6 :: نويسنده : alejandro calvo
سلام خدمت دوستان عزیز از همتون در خواست دارم در قسمت نظرات برای آنتونی تکست رپ بذرید تا منو مهدی بی غم براتون ببریم رو موزیک با تشکر از همه شما عزیزان ؛تکست تونم در هر موضوعی بود بود ما ادامشو میریم. جمعه 12 آبان 1391برچسب:, :: 11:59 :: نويسنده : alejandro calvo
سروش لشکری ملقب بههیچکس متولد ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۴ از اولین خوانندگان رپ فارسی است. سروش لشکری در آهنگهایی که میخواند مدام تاکید شدیدی بر وجود خون آریائی در رگهایش میکند و همچنین برای خودش از القابی نظیر : طیب و پدر خوانده و «پدر رپ فارسی» استفاده میکند. همچنین وی فرهنگ خیابانی را به خوبی در موسیقیاش تجسّم میبخشد، بدون اینکه به دام کپی برداری و تقلید از هنرمندان افریقایی_آمریکایی بیفتد. او یکی از پیشگامان «رپ خیابانی» است. سروش لشکری تا کنون دو گروه با نام های ۰۲۱ و صامت را تشکیل داده است.
سروش، چنانکه خود می گويد و در ترانه هايش نيز بدان تاکيد می ورزد، شش سال پيش کار آهنگسازی (يا آنگونه که بين اهالی زير زمين باب است، "کار ساختن بيت") و خواندن ترانه به سبک رپ را آغاز کرد و سر انجام سال گذشته توانست منسجم ترين آلبوم رپ فارسی را با نام " جنگل آسفالت" تهيه و آماده انتشار کند. آلبومی که خود، آن را "نخستين" آلبوم رپ فارسی می داند. "جنگل آسفالت" با تلفيق سبک رپ و نوای موسيقی سنتی ايرانی و نيز استفاده از سازهای سنتی ايران زمين همچون عود، تنبک، نی، دف و قانون، به راستی برازنده عنوان "رپ فارسی" است. برای اين، نخستين "س" هفت سين زير زمينيمان ، به شادباش (و بين خودمان بماند برای سنجيدن ميزان وابستگی اش به نوروز ايرانی و سنت های باسستانی مان) ماهی قرمز هفت سين بردم که نپسنديد: "ماهی زيادی لطيفه بابا! همه به من ميگن زبری! اين ماهی خيلی سوسوليه! نميشد يه چيز ديگه واسم مياوردين؟"
به گفته او ابتدا قرار بوده که آلبوم را يک شرکت پخش موسيقی بخرد اما چون آهنگ های آلبوم به "سرقت" رفت و در اينترنت پخش شد، کار فروش آلبوم به نتيجه نرسيد. سروش در پاسخ به سوال درباره مفهوم "جنگل آسفالت" و دليل نام گذاری آلبومش با اين عبارت می گويد: "از نظر من 'شهر' هم جنگل آسفالت است و آلبوم 'جنگل آسفالت' انعکاسی است از مشکلات اجتماعی و زندگی شهری و اعتراض به آن."
از جمله می گويد: "می دونی چيه، به نظرم با بالا آمدن 'صامت' اصلا اوضاع عوض خواهد شد و به قولی 'می ترکونيم'." او از بيان جزييات بيشتر درباره "صامت" و زمينه فعاليت آن خودداری می کند ولی با شيطنت و خنده های خاص خودش می گويد: "اميدوارم امسال فازش رو بگيريم.
سروش لشکری چندی پیش اولین آلبوم موسیقی رپ خودش تحت عنوان جنگل اسفالت را ارائه داد. وی پیش از تدارک آلبوم جنگل اسفالت بیش از 2۰ ترانه رپ به زبان فارسی منتشر کردهاست. مهدیار آقاجانی نام آهنگساز ترانههای هیچکس در آلبوم جنگل آسفالت است. سروش هیچکس علاوه بر آلبوم جنگل اسفالت تعداد زیادی موسیقی رپ با همکاری رپرهای دیگر فارسی زبان و انگلیسی زبان نطیر: ابلیس، ریول، زدبازی، قاف، سامان ویلسون و پیشرو تولید کرده و به بیرون فرستادهاست. وی همچنین میگوید که اهل میدان ونک در تهران است. لطفا نظر بدهید پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, :: 19:2 :: نويسنده : alejandro calvo
شما نمی توانید آن را ببینید. اما وجود دارد. در حد و اندازه نپتون. خودش را درون حلقه ای از گاز در اطراف ستاره فم الحوت مخفی کرده است. چندی پیش که هابل نمائی از این گازها را تهیه کرد دانشمندان متوجه شدند که حلقه اطراف ستاره در حال لنگ زدن است. اما عامل این ارتعاشات چه بود؟ کسی در آن زمان علت را متوجه نشد تا اینکه... حلقه های گاز در اطراف ستاره فم الحوت
وجود چنین حلقه هائی از گاز و غبار در اطراف ستاره های در حال تشکیل عادی است. ستاره ها در چنین مکان هائی متولد می شوند. بادها و انفجارات ستاره ای حاصل از ابرنواختر ها موجب متراکم شدن این گازهای عظیم می شوند و سرانجام طی فرآیند های پیچیده ای ستاره ها به دنیا می آیند ! اما داستان به همین جا ختم نمی شود. سیارات نیز در چنین مکان هائی چشم باز می کنند و پس از تکامل به دور ستاره مادر گردش می کنند. اما اندازه ی آنها متفاوت است. از سیاراتی در حد و اندازه عطارد گرفته تا مشتری. همه نوع رقمی را در آن می یابید. بعضی پس از تشکیل ممکن است در میان گرد و غبار اولیه مخفی بمانند و در نتیجه اثری از آنها دیده نشود. به طور حتم با این راهنمائی ها خود جواب معمای تصویر هابل را یافته اید. درست است. علت لنگ زدن حلقه به خاطر وجود سیاره ای در اطراف ستاره فم الحوت است. این سیاره با ایجاد آشفتگی در حلقه های گاز اطراف ستاره سرانجام وجود خود را به ما اثبات کرد. هم اکنون می توانید نام سیاره ای دیگر در حد و اندازه نپتون را به لیست اکتشافات هابل اضافه کنید.
کلماتی که در متن با رنگ آبی مشخص شده اند در فرهنگ نامه زیر به اختصار توضیح داده شده اند :
به نقل از آسمان پارس
پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, :: 19:1 :: نويسنده : alejandro calvo
نامش " سونیتا ویلیامز " . فضانورد آمریکائی با اصلیت هندی که زندگی خود را از گجرات هند آغاز کرد. مهندس ایستگاه فضائی است. ماموریت خود را دسامبر سال گذشته با شاتل فضائی دیسکاوری آغاز کرد و توانست 188 روز 4 ساعت طعم زندگی را در فضا بچشد و رکورد قبلی اقامت زنان در فضا را که توسط " شانون لوسید " به ثبت رسیده بود و 11 سال بدون تغییر مانده بود بشکند. او به این کار اکتفا نکرد. در طول این مدت 4 بار راهپیمائی فضائی انجام داد. در طول این راهپیمائی ها جمعا 29 ساعت و 17 دقیقه در بیرون از ایستگاه فضائی گذراند و توانست با این کار خود رکورد " کاترین ترانتون " را در قسمت گردش های فضائی نیز بشکند. قرار است " کلیتون اندرسون " که 18 خردادماه با شاتل فضائی آتلانتیس به ایستگاه فضائی سفر کرده بود طی یک ماموریت چهار ماهه جایگزین خانم ویلیامز شوند. ایشان همراه با دیگر خدمه آتلانتیس امروز به زمین باز خواهند گشت. او با اینکه بیش از شش ماه را در فضا سپری کرده است امروز صبح در پایان ماموریتش گفت : " در طول این مدت اینجا خانه من بوده است. من هنوز دوست دارم در اینجا زندگی کنم. " اما از ایستگاه فضائی چه خبر ؟ آخرین خبرهای رسیده از ایستگاه فضائی حاکی از آن است که فضانوردان توانسته اند چند ریز تراشه ایستگاه را که در حین ماموریت از کار افتاده بودند تعمیر کنند. همچنین امروز آخرین راهپیمائی فضانوردان نیز به پایان رسید. اینک باید منتظر بازگشت آتلانتیس باشیم. منبع :آسمان پارس |
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |