(...)
JİYANEM KÜRDİSTAN
یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 19:21 ::  نويسنده : alejandro calvo       

 



یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 19:21 ::  نويسنده : alejandro calvo       

خوردنی باشد: مثل عسل
ساعات مختلف روز: مثل پگاه، سپیده، سحر
اسم جک و جونور باشد: اعم از پرنده: مثل پرستو، درنا… حشره: مثل پروانه، چهارپا: مثل غزال
اسم علف باشد: مثل ریحانه، پونه و…
اسم مکان باشد: مثل صحرا، دریا، خاور، ایران
خیس باشد: مثل شبنم، دریا، ساحل، باران.
و کلا هر اسمی تو این مایه ها باشد اسم دختر و در غیر این صورت اسم پسر می باشد



 

شعر طنز : نبرد رستم و جومونگ

کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو

به رستم چنین گفت اون جومونگ!

ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم

رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:

منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت

جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:

تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال ۳ رو دیدی؟ کور که نیستی

در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:

چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین

بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:

جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!

و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:

و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!

و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!



یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:joke,rap,hichkas,sex,love,farsi,tarikh, :: 18:48 ::  نويسنده : alejandro calvo       


پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 19:35 ::  نويسنده : alejandro calvo       

 

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photoseminabiebernana

 

 

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis PhotosHeliza Helmi
249826 10150195927602605 4006953 n Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 

 

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis PhotosHeliza Helmi
 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis PhotosHeliza Helmi
 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis PhotosHeliza Helmi
 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 Beautiful and Hijab style   looking for identity Heliza Helmis Photos

 

 

Muslim, girl, fashion, hijab

 

 Muslim, girl, fashion, hijabhijabonmyhead.tumblr.com
 

 

 

 Muslim, girl, fashion, hijabwww.flickr.com
 Muslim, girl, fashion, hijabwww.flickr.com
 
 Muslim, girl, fashion, hijabwww.flickr.com

 

 

 Muslim, girl, fashion, hijabwww.flickr.com
 Muslim, girl, fashion, hijabwww.flickr.com

 

 Muslim, girl, fashion, hijabwww.flickr.com
 Muslim, girl, fashion, hijabwww.flickr.com
 Muslim, girl, fashion, hijabwww.flickr.com
 Muslim, girl, fashion, hijabtumblr

 

 Muslim, girl, fashion, hijab
 


سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, :: 20:16 ::  نويسنده : alejandro calvo       

 

این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 650x404 میباشد.

این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 650x457 میباشد.

این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 650x430 میباشد.

این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 650x444 میباشد.

این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 650x399 میباشد.



سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, :: 20:4 ::  نويسنده : alejandro calvo       

 http://www.videogamesblogger.com/wp-content/uploads/2009/11/final-fantasy-iii-wallpaper-1.jpgکسی که کمک نکرد!

این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x930 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x1011 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x960 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x858 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x313 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 605x864 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 680x500 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 680x380 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 680x906 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x1125 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x414 میباشد.

این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x1068 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x395 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x804 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x502 میباشد.

دوستان عکس هایی که من قرار میدم اکثرا حجمشون بالا هست به علت کیفیت بالا پس لطفا کمی صبر کنید برای لود شدن عکس ها.

این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x1072 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x964 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 680x375 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 680x424 میباشد.


این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 750x1000 میباشد.

شکر،تو یکی رو دارم کنارم.


 

1-مناسک مذهبی و مراسم آیینی در تمام جهان میان تمام پیروان مذاهب رواج دارد. در واقع برگزاری مناسک مذهبی یکی از جلوه های حضور و بروز ایمان و عقیده پیروان ادیان و مذاهب به باورهای خود است. مسلمانها ، مسیحیان، بودایی ها، هندو ها، یهودی ها ، زردشتی ها و حتی یاورمندان به آیین های قبایلی هر کدام دارای مناسک و مراسم آیینی هستند که کارکرد معنوی و اجتماعی توامان دارند. اگرچه در قرن18، 19 و اوایل قرن بیستم، تمدن غرب با نگاه عقل بورژوازی و ابزاری هر کدام از ادیان و آیین هایشان را با چوب ناسازگاری با خرد بشری و ترویج خرافه می راند و الهه دانش را به عنوان تنها معبود پرستش می کرد، اما در دوران پسا مدرن با زیر سوال رفتن حتمیت عقلانیت مدرن و نقدهای جدی درباره قطعیت و حتمیت عقل بشری و لزوم پذیرش چندگانگی در نگاه و ترویج چند فرهنگی به عنوان یکی از اصول جوامع مدرن، نگاه جدیدی به انجام مناسک و آیین های مذهبی مطرح شد.

2- در سال های اخیر بر پایه نظریات تکثر فرهنگی تمدن مدرن غرب این آیین ها . مناسک را به عنوان میراث فرهنگی مشترک اجتماعات انسانی پاس می شمارد.


عنصر آگاهی بخش عاشورا به گونه ای است که تمام مستبدان و رژیمهای دیکتاتوری از برگزاری آن به عنوان خطری برای امنیت خود یاد می کنند


حتی نظام سرمایه داری با ایجاد فرصت های گردشگری ، گردشگران را برای بازدید از این گونه مناسک و آیین ها به اقصی نقاط جهان می کشاند. برای مثال آیین های دینی هندو که اکثرا با پرستش مجسمه ها و برخی آیینهای خرافی و غیر عقلایی همراه است توریستهای مختلف را به خود جذب می کند. در هیچ جای رسانه های چند ملیتی که وابسته به کارتلهای نظام سرمایه داری هستند درباره غیر عقلایی بودن و مشکلات این گونه آیینها سخنی به میان اورده نمی شود. در برخی مواقع نیز برخی عرفانها و ادیان نوظهور که در دهه های اخیر بروز می کنند به انجام مناسک آیینی جدیدی اهتمام می ورزند که نه تنها منکوب و تقبیح نمی شوند که با حمایت رسانه ای و مالی جبهه سرمایه داری روبرو می شوند.
 
عاشورا-محرم

3-در این فضا که بر حفظ میراث فرهنگی بشر تاکید و انجام آیینها و مناسک مذهبی به عنوان حق بنیادین اجتماعات و افراد تاکید می شود، حمله به مساله مناسک محرم و عاشورا که بر پایه باورهای اصیل و آرمانخواهانه ما شیعیان بنیان نهاده شده است از تناقاضات رفتاری اردوگاه سرمایه داری است. اگرچه امروزه تمام آیین های مختلف ادیان به نام چندگانگی و تکثر پاس داشته و حتی برای آن تبلیغ و برنامه ریزی می گردد، اما مناسک محرم با واکنش بسیار منفی رسانه ای و سیاسی اردوگاه استکبار-سرمایه داری روبرو می شود. به نظر می رسد عنصر آگاهی بخش حادثه عاشورا که شورش را علیه تمام نمادهای عبودیت انسان دربرابر شیطان تبلیغ می کند از نکات مهمی است که نظام سرمایه داری و استکبار را نسبت به این مناسک حساس کرده است. در واقع بر خلاف بسیاری مناسک و آیینهای مذاهب دیگر که حالتی تخدیری و یا سرگرم کننده دارد ، توجه به پیام حادثه عاشورا عنصر خودآگاهی بشر نسبت به شبکه های قدرت و ثروت را که او را به عبودیت غیر از خدا می کشانند، نتایج رهایی بخشی برای انسان دارد. در واقع مناسک ماه محرم و عاشورا به انسان معاصر می آموزد که چگونه می بایست دربرابر نیروهای مسخ کننده انسان که هویت او را به عنوان بنده خدا و خلیفه او بر زمین هدف گرفته اند، ایستاد و دربرابر آن شورید.

4- این پیام عاشورا در واقع پیام تسلیم نشدن دربرابر نظام استکباری-سرمایه داری است و عناصر معنایی مقاومت را در بر دارد. لذا نظام سرمایه داری و جبهه استکبار برخورد با این مناسک را در دو سطح دنبال می کند. سطح اول سطح برخورد رسانه ای است. در سطح برخورد رسانه ای ما دو استراتژی رو برو هستیم.


تبلیغ بر مسائلی مانند غیر عقلایی بودن انجام مناسک: چرا باید بر اتفاقی که 1400 سال قبل انجام شده گریه کرد؟ مسائل داخلی اعراب به ما ربطی ندارد و یا این گونه مراسم اندوهناک هویت شاد ایران قبل از اسلام را از بین برده مضمون هایی استکه این روزها بسیار از آن می شنویم


 

راهبرد اول آنها معطوف به عرصه داخلی ایران است. جبهه رسانه ای استکبار جنگ نرمی را درباره مفاهیم و مناسک محرم در وب سایتها، خبرگزاری ها و شبکه های اجتماعی خود طراحی و اجرا کرده اند. تبلیغ بر مسائلی مانند غیر عقلایی بودن انجام مناسک، چرا باید بر اتفاقی که 1400 سال قبل انجام شده گریه کرد؟ مسائل داخلی اعراب به ما ربطی ندارد و یا این گونه مراسم اندوهناک هویت شاد ایران قبل از اسلام را از بین برده مضمون هایی است که این روزها بسیار از آن می شنویم. راهبرد دوم تبلیغ علیه مراسم عاشورا برای مخاطب غیر شیعه و یا مسلمان در سطح رسانه هاست. تاکید بر برخی مناسک خرافی مانندقمه زنی و معرفی آن به عنوان جوهر مناسک عاشورا از یکی از شگردهای این رسانه هاست.

محرم قاجار

5- سطح نهایی برخورد ، برخورد خشن و حذفی با برگزار کنندگان مراسم و مناسک عاشوراست. رضاشاه در ایران به عنوان یکی از مهره های استعمار برخورد حذفی با مراسم عاشورا را با ممنوعیت برگزاری مراسم روضه و سوگواری کلید زد. پس از پیروزی انقلاب به لطف ایجاد نظامی مذهبی و عاشورا محور شیعیان ایران توانستند با فراغ بال به انجام مناسک و مراسم عاشورا اقدام کنند اما جبهه استکبار که از نفوذ فرهنگ عاشورا به سایر کشورهای اسلامی به ویژه شیعه هراسناک بود نسبت به برخورد خشن با آن اقدام کرد. عنصر آگاهی بخش عاشورا به گونه ای است که تمام مستبدان و رژیمهای دیکتاتوری از برگزاری آن به عنوان خطری برای امنیت خود یاد می کنند. صدام برگزاری مناسک عاشورا را محدود کرد. امسال دیکتاتور بحرین برگزاری مراسم عاشورا توسط شیعیان را با شدیدترین فشارها همراه کرد. در جمهوری آذربایجان دولت سکولار غربگرای علی اف برگزاری مراسم را میان شیعیان علاقه مند محدود ساخت و شبکه تروریسم بین الملل که دارای پیوندهای واضح با نظام استکباری هستند عملیات های تروریستی را علیه عاشوراییان در افغانستان و عراق ترتیب دادند.

6-نهایتا به نظر می رسد فرهنگ عاشورا که حاوی مهم ترین عناصر معنایی مقاومت دربرابر نظام استکبار است با مقاومت و برخورد در دو سطح روبرو شده است . سطح رسانه ای و نرم و برخورد فیزیکی و سخت. این دو سطح برخورد نشانگر این است که علی رغم شعار چندفرهنگی و احترام به تمام مناسک مذهبی از سوی اردوگاه سرمایه داری، عاشورا به علت ماهیت آگاهی بخش و فراخواننده به عمل خود با برخورد و هجمه سنگین روبرو می باشد.

التماس دعا دارم .یا حسین



4 آذر 1391برچسب:, :: 14:19 ::  نويسنده : alejandro calvo       
 

اهمیت بحث واقعه کربلا در اینست که حادثه عاشورا چه نوع حادثه ای است و از چه مقوله است؟ آیا از نظر اجتماعی یک انفجار بدون هدف بود مانند بسیاری از انفجارها که در اثر فشار ظلم و تشدید سختگیریها رخ می دهد و احیاناً به وضع موجود کمک می کند، و یا یک تصمیم آگاهانه و هوشیارانه نسبت به اوضاع و احوال موجود و نسبت به آثار و نتایج این حرکت بود؟ و در صورت دوم آیا یک قیام و نهضت و انقلاب مقدس بود یا یک دفاع شرافتمندانه مقدس؟ یعنی آیا هجوم بود یا دفاع؟ آیا کاری بود که از طرف امام شروع شد و حکومت وقت می خواست آنرا سرکوب کند، و یا او از طرف حکومت وقت مورد تجاوز قرار گرفت و او بجای سکوت و تسلیم، شرافتمندانه از خود دفاع کرد؟
به عبارت دیگر آیا چیزی از سنخ تقوا در جامعه بود و مظهر یک تقوای بزرگ در حد دادن جان بود، یا مظهر یک احسان و عصیان و قیام مقدس؟ آیا از نوع حفظ و اثبات خود بود یا از نوع نفی و انکار جبهه مخالف؟ (بلکه می توان گفت سه نوع ماهیت می توان فرض کرد: ماهیت تقوائی، ماهیت هجومی و قیامی، و ماهیت پاسخگوئی به یک ندای مقدس، که ماهیت تعاونی دارد امام از نظر عامل بیعت، عکس العمل کار بود آنهم عکس العمل منفی، از نظر عامل دعوت، عکس العمل کار بود اما عکس العمل مثبت، و از نظر عامل امر به معروف، آغازگر بود و مهاجم).

بنابر فرض اول ناچار اهدافی داشت اجتماعی و اصولی، و بنابر فرض دوم هدفش جز حفظ شرف و حیثیت انسانی خود نبود، و بنابر اینکه از نوع انقلاب و قیام ابتدائی بود آیا مبنای این انقلاب صرفاً دعوت مردم کوفه بود که اگر مردم کوفه دعوت نمی کردند قیام نمی کرد (و قهراً پس از اطلاع از عقب نشینی مردم کوفه در صدد کنار آمدن و سکوت بود) یا مبنای دیگری جز دعوت مردم کوفه داشت و فرضاً مردم کوفه دعوت نمی کردند، او در صدد اعتراض و مخالفت بود هر چند به قیمت جانش تمام شود؟
در جریان حادثه کربلا عوامل گوناگونی دخالت داشته است یعنی انگیزه های متعددی برای امام در کار بوده است که همین جهت از طرفی توضیح و تشریح ماهیت این قیام را دشوار می سازد زیرا آنچه از امام ظاهر شده گاهی مربوط به یک عامل خاص بوده و گاهی به عامل دیگر، و سبب شده که اظهار نظر کنندگان، گیج و گنگ بشوند و ضد و نقیض اظهار نظر کنند، و از طرف دیگر به این قیام جنبه های مختلف می دهد و در حقیقت از هر جنبه ای ماهیت خاصی دارد. (در امور اجتماعی و مرکب، مانعی نیست که یک چیز دارای چند ماهیت باشد همچنانکه مخصوصا در درسهای فلسفه تاریخ ثابت کرده ایم).

عوامل که در کار بوده و ممکن است در این امر دخالت داشته باشد و یا دخالت داشته است:
الف - اینکه امام یگانه شخصیت لایق و منصوص و وارث خلافت و دارای مقام معنوی امامت بود. در این جهت فرقی میان امام و پدرش و برادرش نبود، همچنانکه فرقی میان حکومت یزید و معاویه و خلفای سه گانه نبود.
این جهت به تنهائی وظیفه ای ایجاب نمی کند. اگر مردم اصلحیت را تشخیص دادند و بیعت کردند و در حقیقت با بیعت، صلاحیت خود را و آمادگی خود را برای قبول زمامداری این امام اعلام کردند او هم قبول می کند. اما مادامی که مردم آمادگی ندارند از طرفی، و از طرف دیگر اوضاع و احوال بر طبق مصالح مسلمین می گردد، به حکم این دو عامل، وظیفه امام مخالفت نیست بلکه همکاری و همگامی است همچنانکه امیر علیه السلام چنین کرد، در مشورتهای سیاسی و قضائی شرکت می کرد و به نماز جماعت حاضر می شد.
خودش فرمود: «لقد علمتم انی احق الناس بها من غیری، و والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا علی خاصة» (نهج البلاغه، خطبه 72)؛ حقا شما می دانید که من از همه مردم به خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند تا زمانی راه مسالمت می پویم که امور مسلمین به سلامت باشد و جز به شخص من ستم نشود).
در قضیه کربلا این عامل به تنهائی دخالت نداشته است. این عامل را به ضمیمه عامل سوم که دعوت اهل کوفه است باید در نظر بگیریم چون عامل دعوت مردم، برای به دست گرفتن حکومت بود نه چیز دیگر. پس این عامل، عامل جداگانه نیست و باید در ضمن آن عامل ذکر شود.

ب - از امام بیعت می خواستند و در این کار رخصتی نبود: یزید نوشت: «خذ الحسین بالبیعة اخذا شدیدا لیس فیه رخصة؛ از حسین با خشونت و بی مهری و بدون هیچ گونه ملاحظه و کوتاهی بیعت بگیر.» بیعت، امضا و قبول و تأیید بود (بیعتی که امام حسین را بدان مکلف می کردند، تصویب ولایت عهد بود، با بیعت علی علیه السلام و ائمه دیگر که تسلیم را اکثریت خاطی بود فرق داشت).
ج - مردم کوفه پس از امتناع امام از بیعت او را دعوت کردند و آمادگی خود را برای کمک او و به دست گرفتن خلافت و زعامت اعلام کردند، نامه های پی در پی آمد، قاصد امام هم آمادگی مردم را تأیید کرد.

د - اصلی است در اسلام به نام امر به معروف و نهی از منکر، مخصوصاً در موردی که کار از حدود مسائل جزئی تجاوز کند، تحلیل حرام و تحریم حلال بشود، بدعت پیدا شود، حقوق عمومی پایمال شود، ظلم زیاد بشود. امام مکرر به این اصل استناد کرده است. در یک جا فرمود: «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر»؛ من برای تفریح و سرکشی و تباهی و ستم خروج نکرده ام و تنها برای اصلاح در امت جدم قیام کرده ام و می خواهم امربه معروف و نهی از منکر کنم. (بعدها منکراتی که موجب نهی از منکر و قیام شد شرح داده خواهد شد)، ولی جمله: «و اسیر بسیرة جدی و ابی» با توجه به آنچه در آن ایام به نام سیره شیخین مطرح بوده که علی و خاندانش آنرا قبول نداشته اند، عطف به انحرافاتی هم که از زمان شیخین شروع شده هست، از قبیل تقسیم «بیت المال» به غیر سویه، و از قبیل تحقیر نماز به عنوان خیر العمل، و از قبیل مطلق اجتهادهای «به اصطلاح» روشنفکرانه عمر.
دو جریان انحرافی وجود یافت یکی عمری و دیگر عبدالله عمری. انحراف عمری، اقبال به جهاد منهای عبادت، یعنی سنگین کردن کفه برونگرائی و عملی عینی و سبک کردن کفه معنوی بود. انحراف عبدالله عمری، بر عکس، سنگین کردن کفه عبادت و تحقیر کارهای سخت دنیائی و جهادی بود که در نتیجه نه جهاد، جهاد بود و نه نماز، نماز.

اما امام حسین در شب عاشورا: لهم دوی کدوی النحل؛ همهمه آنان هنگام مناجات و راز و نیاز مانند همهمه زنبوران عسل در کندو بود. و در روز عاشورا: ذکرت الصلاة جعلک الله من المصلین؛ نماز را یادآور شدی خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد. و اسیر بسیرة جدی و ابی؛ می خواهم پای بند به سیره و روش جدم و پدرم باشم.
جای دیگر فرمود: «سمعت جدی رسول الله: من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله...؛ از جدم رسول خدا شنیدم که می فرمود: هرکس حاکم ستمگری را ببیند که محرمات الهی را حلال کرده است و با زبان و رفتارش علیه او اقدامی نکند بر خداوند است که او را به آتش دوزخ افکند.» در جای دیگر فرمود: «الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا، انی لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما»؛ آیا نمی نگرند که به حق عمل نمی شود و از عمل به باطل نهی نمی شود در چنین شرایطی مؤمن باید از روی حقیقت مشتاق لقاء الهی باشد. من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ذلت و خواری نمی بینم.

التماس دعا دارم .یا حسین



4 آذر 1391برچسب:, :: 14:19 ::  نويسنده : alejandro calvo       

اول محرم ؛ آغاز ماه حزن و اندوه اهل بیت علیهم‌السلام
اول محرم، سرآغاز ماه حزن و اندوه اهل بیت پیامبر علیهم‌السلام است. همه دوست‌داران و پیروان خاندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله غمگین و محزون‌اند. مراسم‌ و مجالس شادی در میان آن‌ها تعطیل است.
امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند: «همین که ماه محرم فرا می‌رسید، لبخند از لبان پدرم محو می‌شد و دیگر کسی ایشان را متبسم نمی‌دید.»
دوم محرم؛ ورود کاروان امام حسین علیه‌السلام به کربلا
گفته‌اند که چون کاروان امام حسین به کربلا رسید، اسب آن حضرت از حرکت ایستاد. امام پرسید نام این سرزمین چیست؟ پاسخ دادند: «غاضریه» فرمود: نام دیگری هم دارد؟ گفتند: «شاطی الفرات» دوباره فرمودند: «اسم دیگر چه‌طور؟» گفتند: «کربلا»؛ امام آهی از دل کشیدند و فرمودند: «اللهم انی اعوذبک من الکرب والبلاء»
سوم محرم؛ ورود سپاه عمربن سعد به کربلا
پس از آن‌که حر، امام حسین علیه‌السلام و یارانش را در کربلا محاصره کرد، عبیدالله بن زیاد فرماندهی سپاه یزید را بر عهده عمربن سعد گذاشت، عمربن سعد در سوم محرم، با شش هزار نفر نیروی جنگی به کربلا آمد.
نامه امام حسین علیه‌السلام برای اهل کوفه و شهادت قیس بن مسهر
در سوم محرم، امام حسین علیه‌السلام نامه‌ای به اهل کوفه نوشت و در ضمن آن، به یادآوری نامه‌ها و دعوت‌های پی‌درپی آنان پرداخت و از آن‌ها خواست که بر بیعت و پیمان خود ثابت باشند و آن حضرت را یاری کنند؛ ولی مأموران عبیدالله، قیس بن مسهر صیداوی را که حامل نامه امام حسین علیه‌السلام بود، در بین راه دستگیر و او را به شهادت رساندند.
خریداری بخشی از خاک سرزمین کربلا توسط امام حسین علیه‌السلام
امام حسین علیه‌السلام، بخشی از خاک سرزمین کربلا را که مرقد مطهرشان هم‌اکنون در آن واقع شده است، از اهل نینوا به قیمت شصت‌هزار درهم و بسیار بیش‌تر از ارزش زمین از آن‌ها خریداری کرد به شرط آن ‌که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی کرده و زائران او را تا سه روز میهمانی کنند.
چهارم محرم؛ سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه
در روز چهارم محرم، عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه سخنرانی کرد و مردم را در صورت یاری امام حسین علیه‌السلام تهدید به قتل و اعدام کرد. و فتوای شریح قاضی را مبنی بر مباح بودن خون امام حسین علیه‌السلام خواند و دستور داد تا همه راه‌های ورودی و خروجی کوفه را ببندند.
ششم محرم؛ گفت‌وگوی حبیب بن مظاهر با قبیله بنی‌اسد
ششم محرم، حبیب بن مظاهر، با اجازه امام حسین علیه‌السلام با قبیله بنی‌اسد به گفت‌وگو پرداخت و از آنان برای یاری امام حسین علیه‌السلام دعوت کرد؛ ولی با کارشکنی جاسوسان عمربن سعد، این گفت‌وگوها نتیجه‌ای نداشت.
هفتم محرم؛ ممنوعیت آب فرات برای کاروان امام حسین علیه‌السلام
در این روز طبق دستور عبیدالله بن زیاد، سپاهیان عمربن سعد از جریان آب فرات به سمت خیمه‌های امام حسین علیه‌السلام جلوگیری کردند.
گفته‌اند که حجاج زبیدی به همراه پانصد سوار، بر رودخانه فرات مسلط شدند و جریان آب را بر خیمه‌های امام علیه‌السلام بستند.
هشتم محرم؛ ملاقات امام حسین علیه‌السلام با عمر بن سعد
از آن‌جا که امام حسین علیه‌السلام به هیچ رو راضی به وقوع جنگ نبود و تلاش می‌کرد تا از ایجاد درگیری جلوگیری شود، در روز هشتم محرم با عمر بن سعد ملاقات کرد و ضمن هدایت و ارشاد وی، از او خواست که بدون بیعت با یزید، به یکی از مرزهای کشورهای اسلامی برود و چون یکی از مسلمانان زندگی کند.
نهم محرم(تاسوعا)؛ درخواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین (ع)
عصر روز نهم محرم، عمربن سعد به سپاهیان خود فرمان داد تا به سمت خیمه امام حسین علیه‌السلام حرکت و جنگ را آغاز کنند. به آنان گفت: ای سپاه خدا! سوار شوید و شاد باشید که به بهشت می‌روید! »
امام با دیدن سپاهیان دشمن و باخبر شدن از برنامه‌شان، از برادرش عباس علیه‌السلام درخواست کرد تا از آنان بخواهد که جنگ را به فردا موکول کنند و امشب را به آن‌ها مهلت دهند؛ چرا که امام حسین علیه‌السلام به نماز و عبادت، علاقه بسیاری داشت.
رد امان‌نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل علیه‌السلام
در روز نهم محرم، شمر برای حضرت ابوالفضل‌العباس علیه‌السلام و برادرانش امان‌نامه‌ای آورد. هنگامی که شمر به خیمه‌های امام حسین علیه‌السلام رسید، بانگ برآورد که: «من از سوی امیرعبیدالله برای شما امان‌نامه‌ آورده‌ام؛ شما خود را برای حسین علیه‌السلام به کشتن ندهید.»
حضرت ابوالفضل علیه‌السلام، آن شیر بیشه جوان‌‌مردی و شجاعت با صدای بلند فرمود: «لعنت خدا بر تو و بر امان تو باد! ما امان داشته باشیم در حالی که پسر دختر پیامبر خدا در امان نباشد؟
حفر خندق در اطراف خیمه‌های امام حسین علیه‌السلام
در روز نهم محرم، امام حسین علیه‌السلام به یارانش فرمان داد تا اطراف خیمه‌ها را خندق بکنند و آن را از تیغ و خار پرکنند تا در هنگام جنگ، دشمنان نتوانند از پشت سر به خیمه‌ها یورش ببرند.
خطبه‌ خواندن امام حسین علیه‌السلام
در شام روز نهم محرم، امام حسین علیه‌السلام خطبه‌ای مهم برای اصحاب و یاران خویش ایراد فرمودند و ضمن سخنانی، چنین فرمودند: «به درستی‌که من یارانی بهتر و با وفاتر از اصحاب و یاران خود سراغ ندارم ... من می‌دانم که فردا کار ما با این‌ها به جنگ خواهد انجامید. من بیعت خود را از شما بر می‌دارم و به شما اجازه می‌دهم تا از سیاهی شب برای پیمودن راه و دور شدن از محل خطر استفاده کنید و هریک از شما، دست یک تن از اهل بیت مرا بگیرید و پراکنده شوید.»
آن‌گاه، اهل بیت و اصحاب آن حضرت، یکی پس از دیگری برخاستند وبر فداکاری و وفاداری خود تا مرز شهادت، نسبت به امام، پافشاری کردند.
قبل از شهادت
گفته‌اند که شام روز نهم، شماری از اصحاب امام حسین علیه‌السلام با هم شوخی می‌کردند! بریر با عبدالرحمن مزاح می‌کرد؛ عبدالرحمن به او گفت: حال وقت مزاح و شوخی نیست.» بریر گفت: نزدیکان من می‌دانند که من هرگز نه در جوانی و نه در کهن‌سالی، اهل شوخی نبوده‌ام؛ ولی چون به بهشت بشارت داده شده‌ام، سراز پا نمی‌شناسم و فاصله‌ام را تا بهشت، جز شهادت نمی‌دانم.»
دهم محرم (عاشورا)؛ صف‌آرایی سپاه امام حسین علیه‌السلام
در روز دهم محرم، پس از نماز صبح، امام حسین علیه‌السلام پیشاپیش خیمه‌ها، سپاه خویش را که 32 سواره و 40 پیاده داشت، به سه بخش تقسیم کرد و فرماندهی دسته راست را به زهیربن قین و دسته چپ را به حبیب بن مظاهر و دسته وسط را به حضرت عباس علیه‌السلام سپردند.
امام حسین علیه‌السلام هنگامی که دو سپاه، در برابر هم صف‌آرایی کردند، به ایراد خطبه‌ای مفصل پرداخت و در آن، ضمن اشاره به شأن و منزلت اهل بیت علیهم‌السلام، خواستار پیش‌گیری از جنگ و درگیری شد؛ ولی پاسخ مثبتی از سوی سپاه عمر بن‌سعد دریافت نکرد.
آغاز نبرد و شهادت اصحاب و اهل بیت علیهم‌السلام
عمر بن سعد با افکندن تیری به سوی سپاه امام حسین علیه‌السلام، رسماً جنگ را آغاز کرد.
نماز ظهر عاشورا
در روز عاشورا، هنگامی که زمان نماز ظهر فرار رسید، ابوثمامة صیداوی به امام حسین علیه‌السلام عرض کرد که وقت ادای نماز ظهر شده است؛ امام پس از این‌که در حق او دعا فرمود، با جمعی از اصحاب خویش در همان میدان جنگ به نماز ایستاد.
وداع امام حسین علیه‌السلام با خیمه‌ها
پس از آن‌که همه یاران و اهل بیت امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسیدند، امام حسین علیه‌السلام خود را آماده شهادت کرد. به سمت خیمه‌ها آمد تا با اهل بیت خویش وداع کند. زنان و دختران همین که امام را آمادة رفتن به میدان دیدند، صدا به شیوه و گریه بلند کردند.
شهادت امام حسین علیه‌السلام
بعد ازظهر روز عاشورا، شمار زیادی از سپاه دشمن به دست امام حسین علیه‌السلام به هلاکت رسیدند. بسیاری از دلاوران و جنگاوران سپاه یزید سرنگون شدند و پس از آن، دیگر کسی جرئت به میدان آمدن نداشت.
امام حسین علیه‌السلام در حالی که در اثر شدت مبارزه و گرما و تشنگی، ضعیف و ناتوان شده بود، لحظه‌ای ایستاد تا کمی استراحت کند؛ ناگهان، سنگی به پیشانی مبارکشان خورد. لباس خود را بالا زد تا خون صورتش را پاک کند، تیری سه شعبه از کمان حرمله، سینه مبارکشان را شکافت. آنگاه، سپاهیان عمر بن سعد، با تیر و نیزه از هر طرف امام را مورد حمله قرار دادند. امام از اسب بر زمین افتاد. مدتی نسبتاً طولانی ـ بر زمین کربلا بود، در حالی که در خون خود می‌غلتید. کسی جرئت نزدیک‌شدن به او را نداشت؛ ولی سرانجام شمر ملعون، در کمال قساوت به آن حضرت نزدیک شد و او را به شهادت رساند.
غارت خیمه‌ها
پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام در عصر روز عاشورا به دستور عمر بن سعد، سپاهیان سیا‌ه‌دل، با یورش به خیمه‌ها، آن‌ها را به آتش کشیدند و کودکان و زنان را آواره بیابان‌های سوزان و پرتیغ و خار کربلا کردند.
دگرگونی عالم، پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام
گفته‌اند که پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام، غبار شدیدی که سیاه وتاریک بود، فضای آسمان را پوشاند و زمین به سختی لرزید و شرق و غرب عالم تاریک شد.
یازدهم محرم؛ حرکت کاروان اسیران اهل بیت از کربلا
عمر بن سعد در یازدهم محرم، کاروان اسیران اهل بیت علیهم‌السلام را در حالی که با غل و زنجیر بر شترها سوار شده بودند، از کربلا به سمت کوفه حرکت داد. حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام را نیز در حالی‌که به مشیت الهی به شدت بیمار بودند، با غل و زنجیر بر شتری سوار کردند.
دوازدهم محرم؛ دفن شهدای کربلا
در روز دوازدهم محرم، شماری از قبیله بنی‌اسد برای دفن بدن پاک امام حسین علیه‌السلام و اصحابش، به کربلا آمدند و به معجزة الهی، امام سجاد علیه‌السلام در این مراسم حضور داشتند. خودشان بدن پاک پدربزرگوارشان را درحالی‌که به شدت می‌گریستند، به خاک سپردند و روی قبر مطهر چنین نوشتند: این قبر حسین بن علی بن ابی‌طالب است که او را در حالی که تشنه و غریب بود، به شهادت رساندند.»
ورود کاروان اسرای کربلا به کوفه
کاروان اسیران اهل بیت علیهم‌السلام وارد کوفه شدند و این کاروان را که سرهای مقدس شهدا، پیشاپیش آن‌ها بود، در تمامی کوچه‌ها و بازارهای شهر گرداندند. یادآوری می‌شود که خطبه‌های امام سجاد علیه‌السلام و حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در این شهر، ضربه کوبنده‌ای بر پیکر دشمن وارد کرد و چهرة واقعی یزید را برای همگان آشکار کرد.
نوزدهم محرم؛ حرکت کاروان اسیران از کوفه به شام
در نوزدهم محرم، به دستور یزید، عبیدالله بن زیاد، کاروان اسیران اهل بیت علیهم‌السلام را همراه سرهای مقدس شهدا، به سمت شام حرکت داد.
اول صفر؛ ورود کاروان اسیران اهل بیت به شام
در روز اول صفر، کاروان اسیران اهل بیت، وارد شهر شام شد و این در حالی بود که از روزهای پیش، کوچه‌پس‌ کوچه‌های شام، برای ورود آنان آذین بسته شده بود و مردم شام با پوشیدن لباس‌های نو، خود را برای برپایی جشنی بزرگ آماده می‌کردند!
از وقایع مهم این روز ، می‌توان به خطبه‌های امام سجاد علیه‌السلام و حضرت زینب سلام‌الله‌علیها اشاره کرد که چهره واقعی یزید و حکومتش را برای مردم آشکار ساخت.
پنجم صفر؛ شهادت حضرت رقیه، دختر امام حسین علیه‌السلام
بنا بر نقلی، در روز پنجم صفر، حضرت رقیه دختر سه ساله امام حسین علیه‌السلام در خرابة شام به شهادت رسید. هم‌اکنون، آستانه مقدسه آن حضرت، یکی از زیارت‌گاه‌های مهم شیعیان در شهر شام به شمار می‌رود.
بیستم صفر؛ اربعین حسینی و ورود کاروان حسینی به کربلا
بیستم صفر، مصادف با اربعین امام حسین علیه‌السلام است که روز مخصوص زیارت آن حضرت به شمار می‌رود. به نقل مورخان، جابربن عبدالله انصاری و عطیه عوفی از نخستین زائران امام حسین علیه‌السلام در روز اربعین بوده‌اند. نیز بنا به گفتة برخی از مورخان، کاروان اسیران اهل بیت علیهم‌السلام در همان سال 61 هـ‌.ق به کربلا برگشتند و در آن‌جا، مجالس ماتم و سوگواری بی‌نظیری برگزار کردند.

التماس دعا دارم .یا حسین



4 آذر 1391برچسب:, :: 14:19 ::  نويسنده : alejandro calvo       

دیدگاه دکتر شریعتی

شریعتی نسبت به واقعه عاشورا نگاهی ویژه دارد. وی نمی‏پذیرد که امام حسین علیه‏السلام برای یک حرکت نظامی و سیاسی، همانند حرکت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و علی علیه‏السلام در احد و صفین به پا خاسته باشد. امام در شرایطی قرار دارد که نه می‏تواند بجنگد و نه ساکت بنشیند؛ نه سلاحی دارد و نه سربازی. حتی کسی از بنی‏هاشم هم نیست که با او همصدا شود. بنابراین تنها وسیله‏ای که می‏تواند اسلام را نجات دهد و در جامعه تحرکی ایجاد کند، کشته شدن است. مبنای استدلال شریعتی در این باره، عبارتی از نهج‏البلاغه است: «والشهادة استظهارا علی المجاهدات». از نظر شریعتی، فلسفه شهادت آن هم از نوع شهادتی که شهید فقط به خاطر کشته شدن می‏رود، جهاد و مخاصمه نیست، این است: شهید به خاطر آشکار شدن آنچه انکار و کتمان شده است، کشته می‏شود. از دیدگاه وی آنچه انکار شده است و در واقع اولین انحراف به حساب می‏آید، جدا کردن اسلام به عنوان یک دین از پایگاه اجتماعی آن است. اسلام علاوه بر رستگاری فردی، دارای رسالت دیگری است و آن ایجاد یک امت است؛ جامعه‏ای با زیربنای قسط و نفی اشرافیت، تضاد طبقاتی، استثمار نیروی کار به وسیله پول، و با یک روبنای امامت، نفی استبداد و حاکمیت فردی است. از نظر شریعتی، این انحراف نخست با طرح کردن اصل اجماع آرای مردم و پیش آوردن جریان سقیفه آغاز شد و به‏تدریج خلافت به جای امامت قرار گرفت و بعد از مرگ معاویه تبدیل به وراثت گردید

دیدگاه‏های شهید مطهری

دیدگاه ایشان شباهت قابل ملاحظه‏ای با نظرگاه شریعتی دارد. مطهری کلید شخصیت امام حسین علیه‏السلام را حماسه می‏داند. وی نیز همچون شریعتی، حرکت امام از مدینه به مکه را نه به جهت امنیت، بلکه به واسطه اعلام مخالفت با بنی‏امیه و یک حرکت تبلیغاتی می‏داند. مطهری عقیده دارد که حسین، خونین شدن این صحنه را می‏خواست و خودش آن را رنگ‏آمیزی می‏کرد؛ اهل‏بیت خود را همراه برد تا صحنه کربلا را داغ‏تر کند و آنها را با دست دشمن تا قلب حکومت شام می‏فرستد تا این صدا به عالم برسد.مطهری سه عامل را در قیام عاشورا مؤثر می‏داند: تقوای امام در پاسخ منفی او به تقاضای نامشروع یزید (بیعت)، دعوت کوفیان از امام که حجت را بر امام تمام می‏کرد، امر به معروف و نهی از منکر. مطهری امام علیه‏السلام را در عامل اوّل مدافع می‏داند و در عامل دوّم متعاون و در عالم سوم مهاجم و انقلابی. ایشان دعوت مردم کوفه را علّت قیام امام نمی‏داند؛ بلکه نهضت امام را علت دعوت کوفیان می‏شمارد.

دیدگاه دکتر شهیدی

دیدگاه ایشان اجزای قابل ملاحظه‏ای از دو دیدگاه متعارض پیشین را در خود جای داده است. وی دو علّت را برای قیام امام حسین ذکر می‏کند: اوّل، دعوت کوفیان؛ دوّم، اطلاع امام از کینه یزید و خطر جانی‏ای که از جانب او احساس می‏کرد. امام کسی است که به حکم قرآن رفتار می‏کند و خواهان عدالت است. ایشان از پیمان‏شکنی کوفیان آگاه است؛ امّا نامه‏های فراوان مردم کوفه، حجت را بر وی تمام کرد. امام سیاستمداری نیست که به پایان کار بیندیشد. اگر حساب پایان‏نگری سیاسی در پیش بود، محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نیز نباید به‏تنهایی در برابر بزرگان حجاز برخیزد و آنان را از بت‏پرستی بازدارد. وانگهی، او از کینه یزید نسبت به خود آگاه بود و می‏دانست که اگر در مکه و مدینه بماند، کشته می‏شود. همچنین خاندان قریش را با خود برد؛ چراکه اگر در مکه می‏ماندند و کشته می‏شدند، هیچ عکس‏العملی به دنبال نداشت و تأثیری که از سوی زینب و سایر اسرا در اجتماع کوفه و شام نهاده شد، رخ نمی‏داد

دیدگاه نویسنده کتاب شهید جاوید

صالحی معتقد است که امام حسین علیه‏السلام مترصد فرصت بود تا پس از مرگ معاویه به اقداماتی در جهت اصلاح اوضاع مسلمانان دست زند. بی‏عدالتی و فساد همه‏جانبه دستگاه اموی به شکلی بود که قیام را ایجاب می‏کرد؛ چون امام جانشین پیامبر است و در آنجا که شرایط مساعد باشد باید زمامداری مردم را بپذیرد و در سایه قدرت حکومت، قوانین دین را اجرا کند؛ زیرا گرفتن حق واجب است، خصوصا حقی که جنبه اجتماعی و عمومی داشته باشد و به سعادت و شقاوت مردم مربوط شود.بنابراین از نظر صالحی قیام امام در مقابل حکومت یزید نه تنها معقول، که واجب است. اما این کلید معمای عاشورا نیست؛ بلکه مهمترین مسأله‏ای که منجر به قیام عاشورا می‏شود، تهاجم حکومت اموی علیه امام حسین علیه‏السلام است. در واقع، امام تقریبا در طول مدتی که یزید سعی دارد از طریق حاکم مدینه از او بیعت بگیرد تا زمان شهادتش وضعیت تدافعی دارد و امور همه بر او تحمیل می‏شود؛ جز اینکه در هنگام حرکت امام به کوفه، جنبه قیام هم مدّ نظرش بوده است.در واقع حرکت امام حسین چهار مرحله دارد: ۱٫ هجرت از مدینه و تصمیم بر ماندن در مکه؛ ۲٫ تصمیم حرکت به کوفه تا برخورد با حُر؛ ۳٫ از برخورد با حر تا شروع جنگ؛ ۴٫ مرحله جنگ. در تمامی این مراحل، امام موضع دفاعی داشته است؛ امّا در مرحله دوم چون شرایط مساعد بود، جنبه تشکیل حکومت نیز مدنظر بوده است. در این مرحله شرایط پیروزی مهیا بود: نامه‏های مردم کوفه، ضعف حکومت، رنجش مردم، آمادگی افکار عمومی و…؛ ولی حوادث پشت پرده که از مجرای طبیعی قابل پیش‏بینی نبود، اوضاع عراق را تغییر داد.

التماس دعا دارم .یا حسین



مى‏گويند: شما در عصر فضا و اتم زندگى مى‏كنيد آنگاه بر كسى اشك مى‏ريزد كه صدها سال پيش در گذشته است و بر مزارهايى سفر مى‏نماييد كه چيزى جز صخره و سنگ نمى‏باشد؟؟در پاسخ مى‏گوئيم:«چنانكه گفته‏اند: «بعد زمان» را در «ابديت» اثرى نيست ابديت را در ماوراى زمان ـ در عرصه‏اى برتر از زمان ـ حكومت است ابديت هميشگى است. جاودانان رهبران بزرگ بشريت به ابديت تعلق دارند، از اين رو قرنها نيز در طول حيات معنوى آنان، مفهوم متداول خود را از دست مى‏دهند

(۱)حسين بن على (عليه السلام) از زمره جاودانان از رهبران بزرگ بشريت است سخن از وى سخن از تاريخ نيست سخن روز است. سخن از ابديت است سخن از هميشگى خروشان و شكوفا و پر فروز است.اين زنده جاويد نزديك چهارده قرن ـ به حساب تاريخ ـ پس از مرگ جسمانيش همچنان امروز نيز بر دلها حكومت مى‏كند و هنوز پرتو وجودش نه تنها در حيات ما بلكه در حيات جهان معاصر ودر عصر فضا و اتم «حوادث بى نظير» ايجاد مى‏كند و به صورت يكى از «شور انگيزترين حماسه‏هاى تاريخ بشريت» در آمده و همه ساله نيرومندترين امواج احساسات ميليونها انسان را در اطراف خود بر مى‏انگيزد و مراسمى پرشورتر و هيجان انگيزتر ازهر مراسم ديگر به وجود مى‏آورد .راستى چرا به اين حادثه تاريخ كه شايد در تاريخ مشابه فراوان دارد ـ اهيمت داده مى‏شود؟ ! چرا مراسم بزرگداشت اين خاطره هر سال پرشكوهتر و پرهيجان‏تر از سال پيش برگزار مى‏گردد؟ اين همه تعظيم و تكريم و سپاس اين همه سوز و گداز پس از چهارده قرن، آخر براى چيست؟ آن را چه معنائى است؟!حقيقت اين است كه اين زنده جاويد پس از قرنها، همچنان بر قلبهاى انسانهاى آزاده قدرتمندانه حكومت مى‏كند و در جامعه «موج معنوى» ايجاد مى‏نمايد. حتى هنوز هم به طور عميق يك قدرت محرك معنوى و يك نيروى كنترل اجتماعى بزرگ به شمار مى‏رود.اما از زيارت زيارتگاههاى مقدس هرگز سنگها و صخره‏ها هدف و غايت نمى‏باشند چه اگر غرض خود آنها مى‏بود همين كوهها سر به فلك كشيده ‏انسان را از مشقت سفر و طى راههاى طولانى بى نياز مى‏ساخت پس مقصود بالذات صاحب مزار است وبزرگ داشتن سنگها به جهت شرف انتساب به صاحبان آن مزارها است مانند محترم داشتن جلد قرآن كريم وسنگها و آجرهائى كه خانه كعبه ومسجد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و ساير اماكن مقدس از آنها ساخته شده است .الان مى‏بينيم كه دولتها و ملتها در حفظ مقبره‏هاى شخصيتهاى بزرگ خويش مى‏كوشند و به دور آنها هاله تقديس مى‏كشند.

در تاريخ نوشته‏اند هنگامى كه سر مبارك حسين (عليه السلام) را به نزد يزيد آوردند وى در مجلس شراب حضور داشت اتفاقا قاصدى از طرف پادشاه روم به مجلس يزيد بار يافت و سر مبارك حسين (عليه السلام) را درمقابل يزيد مشاهده كرد و چون دانست كه آن سر مبارك به حسين (عليه السلام) تعلق دارد عمل يزيد را به شدت نكوهش نمود و گفت اى يزيد داستان «كليساى حافر» را شنيده‏اى؟ گفت چگونه است؟ رومى گفت: در پيش ما مكانى است كه گويند خر عيسى از آنجا گذر كرده است در آنجا كليسائى بنا نهاده‏اند كه نام آن به سم خر عيسى منسوب بوده و به كنيسه حافر «سم» شهرت دارد ما هر سال به زيارت آنجا مى‏رويم و نذورات خود را به آنجا اهدا مى‏كنيم. روى اين حساب اى يزيد من گواهى مى‏دهم كه تو خطا كارى و از راه راست به دورى! يزيد خشمگين شد و به كشتن قاصد فرمان داد رومى به سوى سر نازنين حسين (عليه السلام) رفت و آن را بوسيد و شهادتين بر زبان جارى كرد و سپس او را گرفتند و بر در قصر به دار كشيدند.(۲)زيارت، ارتباط روحى زائر با صاحب قبر است زائر قبر ابا عبد الله الحسين (عليه السلام) با آن حضرت تجديد بيعت مى‏نمايد و لذا ائمه اطهار عليهم السلام با توصيه و ترغيب به زيارت سالار شهيدان اين نهضت مقدس را براى هميشه زنده و جاويد نگه‏داشته‏اند البته زيارت همه امامان مورد تأكيد است ولى رواياتى كه در ترغيب وتشويق زيارت امام حسين (عليه السلام) رسيده فوق العاده زياد است امامان با اين توصيه‏ها در صدد آن بودند كه شيعيان پيوستگى عملى با اهداف آن بزرگوار داشته باشند. امام سجاد (عليه السلام) كه خود چندين بار مخفيانه به زيارت سالار شهيدان رفته در گفتار خويش نيز سفارش زيادى به زيارت امام حسين (عليه السلام) داشته است.

«ابو حمزه ثمالى» گويد: از امام سجاد (عليه السلام) در مورد زيارت امام حسين (عليه السلام) پرسيدم، حضرت فرمود:«زُره كل يوم فان لم تقدر فكل جمعة فان لم تقدر فكل شهر فمن لم يزره فقد استخف بحق رسول الله (صلى الله عليه و آله)(3) «هر روز آن حضرت را زيارت كن، اگر نمى‏توانى هفته‏اى يك بار، اگر نمى‏توانى ماهى يكبار، پس كسى كه اصلا آن حضرت را زيارت نكند، درحقيقت حريم رسول الله را خفيف شمرده است».ولى مهمتر از سوگوارى و زيارت آشنايى به مكتب امام حسين و شهداى كربلا و پيوستگى عملى به اهداف بلند آن بزرگوار است. مهم پاك بودن و پاك زيستن و درست انديشيدن و تأسى عملى به او است

التماس دعا دارم .یا حسین



4 آذر 1391برچسب:, :: 14:19 ::  نويسنده : alejandro calvo       

حسین جان:

سائل و سینه زن و سیب ، سحر ، سوره ی فجر

سوز دل بهر عزای تو دمادم داریم...

هفت سین کرمت جور همیشه آقا...

ما فقط یک "سفر کرب و بلا" کم داریم...



 

رونمایی از ضریح مطهر امام حسین(ع) درقم:

ضریح مطهر حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام با حضور رئیس دفتر مقام معظم رهبری و رئیس مجلس شورای اسلامی پنج شنبه ششم مهر ماه رونمایی شد.به گزارش خبرگزاری فارس از قم پس از 5 سال تلاش بی‌وقفه، در فضایی آکنده از نور معنویت و با حضور عاشقان حضرت سیدالشهدا(ع) ضریح مطهر آن حضرت در قم رونمایی شد.این ضریح مطهر پس از رونمایی به مدت 20 روز در معرض دید عموم مردم قرار خواهد گرفت و سپس برای نصب به کربلای معلی انتقال داده خواهد شد.در مراسم رونمایی این ضریح مطهر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در سخنانی از همکاری مسئولان عراقی و تلاش دست‌اندرکاران ساخت این ضریح تقدیر کرد.حجت‌الاسلام محمدی‌گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و جمعی از مسئولان عتبه حسینی از میهمانان ویژه این مراسم بودند.

هیئت امناء ساخت ضریح مطهر امام حسین(ع) آخرین دیدار عمومی از ضریح مطهر را از روز سه شنبه 11 مهرماه تا 25 مهرماه اعلام کردند که در این مدت علاقمندان و ارادتمندان به سیدالشهداء از سراسر کشور می‌توانند با حضور در محل کارگاه ساخت ضریح امام حسین(ع) واقع در قم: بلوار امین مدرسه علمیه معصومیه  از آن بازدید کنند.
ساعات بازدید از ضریح مطهر امام حسین(ع) نیز هر روز صبح‌ها از ساعت 8 تا 12 و بعد از ظهرها از ساعت 16 تا 20 اعلام شده است.

التماس دعا دارم .یا حسین



عصر عاشورا قضایا به پایان می رسد. عمربن سعد شب حرکت نمی کند، چرا؟ برای اینکه کارهایی از نظر خودش و سپاهیان خودش دارد، مخصوصا دفن کردن اجساد کشته های سپاه خودش. شب را ماند و فردا که روز یازدهم بود حرکت کرد.

دستور داد سرهای مقدس را از بدنها جدا کردند، سر مقدس امام حسین علیه السلام را همان عصر عاشورا به عجله به طرف کوفه بردند و از آن جمله به منابت یک حادثه تاریخی سر جناب حبیب بن مظهر را، باقی سرهای شهدا را نگه داشتند با خودشان ببرند.
اینها روز یازدهم حرکت کردند. برنامه را چنان چیدند که پیش از ظهر روز دوازدهم با یک دبدبه و طنطنه خیلی زیاد و فوق العاده وارد کوفه بشوند و به اصطلاح اعلام پیروزی خودشان را به مردم بکنند و ضمنا زهر چشمی هم از مردم بگیرند، جشن موفقیت بگیرند، ترتیب همه کارها را هم برای خودشان داده بودند.

روز یازدهم – ظاهرا بعد از ظهر – اسرا را حرکت دادند در حالی که شب گذشته شب بسیار سختی بوده است، خیمه های اینها را آتش زده بودند، نه مسکنی، نه مأوایی، نه قافله سالاری، نه غذایی، نه آبی و نه لباسی. مرکبهایی که برای اینها تهیه کرده بودند و شترهایی که آوردند، پالان داشتند ولی جهاز نداشتند یعنی پالانهای چوبی داشتند، مخصوصا برای اینکه این اسرا بیشتر آزار ببینند.
''علی بعیر بغیر وطاء'' (تعبیر سیدبن طاووس است) «وطاء» آن جامه هایی را می گویند که روی پالان حیوان می اندازند که وقتی انسان سوار می شود ناراحت نشود والا چوب و مانند آن معلوم است که خودش یک زجر است. آمدند و اینها را سوار کردند.

اسرا در تمام شب به دستور قبلی اباعبدالله که فرمود از جای خودتان بیرون نیایید و زینب کبری علیهاسلام خیلی مراقب بود متفرق نشوند، بیرون نیامده بودند و نمی توانستند برای زیارت اجساد شهدای خودشان بیرون بیایند، ولی همینکه اینها را حرکت دادند – تعبیر سیدبن طاووس که مقتل نوشته است این است – مثل اینکه همه یک آرزویی دارند؛ نمی گوید که زینب گفت یا ام کلثوم گفت یا زین العابدین گفت یا فلان طفل گفت، می گوید: ''فقلن بحق الله الا مررتم بنا الی مصرع الحسین''؛ یعنی تمام زنها یکصدا گفتند شما را به حق خدا قسم، حالا که می خواهید ما را از این سرزمین ببرید، از کنار خوابگاه عزیزان ما ببرید، می خواهیم برای آخرین بار با بدنهای عزیزان خودمان خداحافظی کنیم. این خواهش مورد قبول واقع شد. اینها را سوار کردند.

چند قدمی بیشتر فاصله نبود. تا اینها را آوردند و چشم اینها به بدنهای مقدس افتاد، همه بی اختیار خودشان را از روی مرکبها به روی زمین پرتاب کردند. هر زنی به سراغ عزیزی از عزیزانش رفت.
زینب سلام الله علیها پسری در کربلا دارد*. در روز عاشورا این پسر شهید می شود. زینب حتی از خیمه بیرون نمی آید که برای پسر خودش یک بیتابی خاصی کرده باشد. یکی برای جناب علی اکبر بیرون آمده است و یکی برای خود اباعبدالله.

اینجا هم هیچ فکر نمی کند که فرزندی دارد، همه اش متوجه برادرش است، می رود بدن مقدس اباعبدالله را از لابلای شمشیرشکسته ها، نیزه شکسته ها، سنگها، کلوخها، وضعهای عجیب بدنها پیدا کند. او آشنا بود، می شناخت.
در مقاتل چنین نوشته اند: «''فوجدته جثة بلا رأس عار عن لباس''» این بدن مقدس را در بغل می گیرد، یک نوحه و زاری ای می کند که نوشتند: «''فقد ابکت والله کل عدو و صدیق''» دوست و دشمن به گریه درآمد. آنجا بود که به خود اجازه داد ناله کند، صدا زد: «''بابی المهموم حتی قضی، بابی العطشان حتی مضی''.»

*واقعا هم زینب چه بطله ای است! بطل یعنی قهرمان؛ چه بطلی است! دکتر بنت الشاطی که خودش یک زن است کتابی راجع به حضرت زینب نوشته به نام "بطلة کربلاء" یعنی قهرمان کربلا.
اگر با خواندن این مطلب منقلب شدید وغمی به دلتون نشست و  گونه هاتون خیس شد التماس دعاخیر دارم.

یـاااااااااااااااا زینب.

التماس دعا دارم .یا حسین 



4 آذر 1391برچسب:, :: 14:19 ::  نويسنده : alejandro calvo       

در حادثه کربلا یکی از شاخصهای اخلاقی که در شخص مقدس سیدالشهداء و یاران و اهل بیتش نمودار است این حالت اخلاقی است که ما تن به ذلت نمی دهیم؛ ما اسیر می شویم، تن ما ممکن است در زنجیر قرار بگیرد، گردنهای ما ممکن است در زیر غلهای سنگین خرد بشود، مجروح و خونریزان بشود، ولی روح ما به هیچ وجه زیر بار ذلت نمی رود، ولو زنی اسیر باشیم.

اسرا را وارد مجلس پسر زیاد می کنند. زنان اهل بیت و زنان بعضی از اصحاب و خدمتکاران و کنیزان همه گویی دور زینب حلقه زده بودند. به این وضع حضرت زینب وارد مجلس عبیدالله بن زیاد شد. و زینب زنی بلند بالا بود. در آن میان، او که قدش بلندتر بود نمایان بود. زینب وارد شد و سلام نکرد. ابن زیاد توقع داشت بعد از این حادثه که به خیال خودش اینها را خرد کرده و تمام نیروهایش را گرفته است، دیگر باید اینها تسلیم شده باشند، فکر می کرد اکنون وقت خواهش و التماس است و انتظار داشت زینب لااقل سلامی به عنوان رشوه به او بدهد، ولی چنین رشوه ای را هم زینب نداد. ناراحت شد. نمی دانست که روح آن ها خرد شدنی نیست. وقتی زینب نشست، او با تجبر و تکبر می گفت: من هذه المتکبره؟ یا: من هذه المتنکره؟ (دو جور نوشته اند) یعنی این زن پر تکبر کیست؟ یعنی چرا به ما سلام نکرد؟ یا: این زن ناشناس کیست؟ کسی به او جواب نداد. سؤالش را تکرار کرد. باز هم کسی جواب نداد. دفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت: هذه زینب بنت علی بن ابیطالب (بحارالانوار، جلد45، صفحه 115، باب 39) این زینب دختر علی است. این زیاد شروع کرد به رذالت و پستی نشان دادن، گفت: «الحمدلله الذی فضحکم وأکذب احدوثتکم» (لهوف (با ترجمه) صفحه 160) خدا را سپاس می گویم که شما را رسوا و دروغ شما را آشکار کرد. خدا را سپاس می گویم که عقده و کینه مرا نسبت به برادرت شفا داد.

از این جور زخم زبان ها زینب به سخن درآمد. فرمود: خدا را سپاس می گویم که عزت شهادت را نصیب ما کرد. خدا را سپاس می گویم که نبوت را در خاندان ما قرار داد. «انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا ثکلتک امک یا ابن مرجانه» (بحارالانوار، جلد 45، باب 39، صفحه 117) رسوایی مال فاسق و فاجرهاست. شهادت افتخار است نه رسوایی. دروغ را فاسق و فاجرها می گویند نه اهل حقیقت. دروغ از ساحت ما به دور است. خدا مرگ بدهد تو را پسر مرجانه! زیر این کلمه پسر مرجانه یک کتاب حرف بود؛ چون مرجانه زن بدنامی بود. با گفتن اینکه تو پسر مرجانه هستی یک کتاب مطلب به یاد ابن زیاد و هم مضار مجلس آورد. ابن زیاد گفت: شماها هنوز زبان دارید؟! هنوز دارید حرف می زنید؟! هنوز سر جای خودتان ننشسته اید؟! کار به جایی می رسد که می گوید جلاد بیا گردن این زن را بزن. با امام سجاد علیه السلام صحبت می کند. او نیز عینا همینجور جواب می دهد. ابن زیاد می گوید جلاد بیا گردن این جوان را بزن. ناگهان زینب از جا حرکت می کند و زین العابدین را در بغل می گیرد، می گوید به خدا قسم گردن این، زده نخواهد شد مگر اینکه اول گردن زینب زده بشود.

التماس دعا دارم .یا حسین



4 آذر 1391برچسب:, :: 14:19 ::  نويسنده : alejandro calvo       

گزارش ساعت به ساعت از روز عاشورا با ترکیب اوقات شرعی کربلا با متن مقاتل.

طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی می شود 21 مهر سال 59 شمسی. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرفهای مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. ما اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف می تواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگراها را با این ساعتها تنظیم کرده ایم.

۵:۴۷ اذان صبح

امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»آن طرف نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.

حدود 6

امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.

7:06 طلوع آفتاب

کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجارین ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پر تاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم این زیاد را نمی پریرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «الا و ان الدعی بن الدعی»، قد رکز بین اثنین: بین السله و الذله و هیهات منا الذله ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما درو است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است.

حدود 8

بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوان) های کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب و کوفیان سخنان مشابهی گفتند.بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.

حدود 9

روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی. با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده.)

حدود 10

بعد از تیراندازی یسار غلام زیادین آبیه و سالم غلام این زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه امام حسین(ع) حمله کرد؛ امام حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام (ع) را تیر باران و آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام (ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد.گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام (ع)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند.

حدود 11

بعد از این جملات امام دستور تک تک به میدان رفتن را داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده اند. نگذارند کسی از بنی هاشم به میدان برود. انگار برای کشته شدن با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام (ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد. پیرمرد زاهد. بربربود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می توانستم وصیت های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین (ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است.» یک برا هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند. حضرت عباس (ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.

12:50 اذان ظهر

حبیب بن مظاهر وقت اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته اند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت بکی برود با عمرسعد مذاکره و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی شود.» حبیب به او گفت «ای حمار! فکر می کنی نماز شما قبول می شود و نماز پسر پیامبر (ص) قبول نمی شود؟» به جنگ او رفت اما دوستانش به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام (ع) از شهادت حبیب متاثر شده و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می گذارم.»

حدود 13

30 نفر زا اصحاب امام (ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از آن ساعت شهید شدند؛ از جمله زهیر و حر.بعد از کشته شدن اصحاب نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر. علی اکبر پسر امام حسین (ع) بود البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم. به طرز ناجوانمردانه ای شهید شد . شهادت او بر جوانان بنی هاشم خوانده است. ابن عبدالله بن مسلم. به طرز ناجونمردانه ای شهید شد. هاشم گران آمد . دسته جمعی سوار شدند وب ه دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد. فرمود: «ای پسر عموهای من بر مرگ صبر کنید به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»

حدود 14

28 نفر از مردان بنی هاشم کشته شدند: 7 برادر امام حسین (ع)، 3 پسر از امام حسن(ع) 2 پسر امام حسین(ع)، 2 نوه جعفر بن ابیطالب، 9 نفر آل عقیل و بقیه از نوادگان باقی عموهای پیامبر. یکی از کشتگان نوه ابولهب بود.عاقبت امام حسین (ع) و حضرت عباس تنها ماندند. عزم کردند تا دو نفری به قلب دشمن بزنند و آخرین سواری را با هم انجام بدهند. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس دلاور در محاصره کشته شد. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.»

حدود 15

امام (ع) به طرف خیمه ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعداً در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه اش نکنند. وقت وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره او (یعقوبی می گوید: در همان روز به دنیا آمده بود اما بقیه چنین نمی گویند) توسط تیر حرمله کشته شد. امام (ع) رو به آسمان کرد و فرمود: «خدایا اگر نصرتت را از ما دریغ کردی. این را در مقابل چیزی قرار بده که برای ما بهتر است»

امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می شد. بعضی تیر می انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می کردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام (ع) بر پیکر مبارکش جای 33 زخم نیزه و 34 زخم شمشیر شمرده شد.امام (ع)در آستانه مهاجرت بود اما کسی جرات نمی کرد به سمت ایشان برود. اهل حرم از صدای ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مام آمد . او را در بغل عمویش کشتند. امام برای سومین بار ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»

16:06 اذان عصر

وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع نگار لشکر عمرسعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: «به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او محکم و دل آرام باشد.... گوید در این حال بود که زینب (س) دختر فاطمه به طرف وی آمد. در حالی که می گفت: «کاش آسمان به زمین می افتاد.» زینب (س) به عمر سعد خطاب کرد: «ای عمر! اباعبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟» گوید: اشک های عمر را می بینم که بر دو گونه و ریشش روان بود. و روی از زینب بگردانید. حمید بن مسلم گوید شنیدمش که می گفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن گاه شمر میان کسان بانک زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند. بکشیدش!» گوید در این حال سنان بین انس حمله برد و نیزه را فرو برد...»

حدود 17 ؛ بعد از شهادت امام (ع)

بعد از شهادت امام (ع) عده ای لباس های آن حضرت را غارت می کنند. تمام این افراد بعداً به مرض های لاعلاج دچار شدند.غارت عمومی اموال امام حسین (ع) و همراهانش آغاز می شود. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه ها گذاشت.یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن مطاع بعد از شهادت امام به کربلا می رسد. برای دفاع از حرم امام می جنگد و کشته می شود.ابتدا سر را به خولی می دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می دوانند تا استخوان هایشان هم خرد شود.

18:49 اذان مغرب

کشتگان لشگر کوفه را جمع می کنند. تعداد این افراد 88 نفر است.داستان این طور تمام می شود که در حالی که عمر سعد دستور جماعت نماز مغرب را می داده سنان بن انس بین مردم می تاخته و رجز می خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید ؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!»

آنها چندنفر بودند؟

معروف است که در کربلا 72 نفر شهید شده اند. این رقم معمولا وقت خواندن مقاتل با اعداد و اسامی موجود در متن جور درنمی آید؛ مثلا دیدیم که 50 نفر در حمله اول شهید شده اند، 28 نفر هم از بنی هاشم، به علاوه بریر و مسلم و حبیب و سعيد و حر و زهیر. همین ها جمعش بیشتر از 72 است. بعضی تواریخ قدیمی هم اعداد دیگری دارند. مثلا مسعودی تعداد شهدا را 87 نفر میگوید (مروج الذهب)، یعقوبی 105 نفر (تاریخ یعقوبی) و بلاذری 100 مرد میگوید (مجمع الانساب). یک راه این است که بیاییم و تمام اسامی ذکر شده در منابع را کنار هم بگذاریم. نخستین بار این کار را کسی در قرن سوم انجام داد که در آن 108 اسم فهرست شده. کسی به اسم فضیل بن زبیر، رساله ای نوشت با عنوان:«تسمیة من قُتِل مع الحسین بن علی(ع)» محققان جدید، این رقم را تا 120 اسم رسانده اند. حالا برگردید به آن خبر کشته شدن حدود 50 نفر از اصحاب در حمله اول. 120 ، جمع همین عدد و 72 است. پس ممکن است رقم 72 ، شمار شهدایی باشد که بعد از حمله و تیرباران اول به شهادت رسیده اند و جنگشان به یادماندنی تر بوده. احتمال دیگر، توجه به این خبر است که عمر سعد وقتی در روز 12 محرم لشگر خود و اسرا را از کربلا حرکت داد، دستور داد 72 سر را به نیزه بکنند بیاورند. قاعدتا در اینجا هم کوفیان سرهای افراد معروف و مشهور را با خود آورده اند و سرهای افراد غیرمشهور برايشان ارزش نمایشی نداشته. احتمال سوم به خاصیت خود عدد 72 برمی گردد. این عدد، از قدیم الایام نشانه کثرت بوده. حافظ می گوید: «جنگ 72 ملت همه را عذر بنه». يا حدیثی متواتر هست كه پیامبر)ص( فرمود: « امتش 72 فرقه می شوند که فقط یک فرقه از آنها ناجیه هستند. شاید یک دلیل تاکید بر عدد 72 شهید هم همین باشد.

درج شده از <http://www.rajanews.com/detail.asp?id=72770>

التماس دعا دارم .یا حسین



شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 13:47 ::  نويسنده : alejandro calvo       

 http://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gifhttp://s3.picofile.com/file/7531340107/joojeh.gif

donbale chi migard



  یا حـسـین غریب مادر تویی ارباب دل من یه گوشه چشم تو بسه واسه حل مشکل من

یه روزی میاد آقاجون که منم سگ تو باشم چشـهامو موقع مرگـم زیر پات گذاشـته باشم

آقـا من خودم می دونم لایق این حرفها نیستم اما از شـما چه پنهون، از اهل زمونه خسـتـم

دل من عاشق می مونه دائم از شما می خونه منو میشناسی آقاجون من همونم اون دیوونه

تمـوم مردم دنیـا ما را می خونـن دیوونه آره ما دیوونه هستیم بی خیال این زمونه

تا وقتی عشق تو باشه اینها حرف و بهونه واسه عشق تو هلاکم این خط و اینم نشونه

حسرت زیارت تو،مونده تو این دل زارم کـربـلا تـو تا نـبـیـنم آروم و قـرار ندارم

چشم های قشنگ عبّاس خوابو از چشمام گرفته بدون تو گـم میشم تو، شب و روز و ماه و هفته

یـل کربـلا اباالفـضـل قربون اون قد و بالات فدای خشکی لب هات فدای خشکی لب هات

می شنوم صدای پاتو روی زمین قدم میذاری صدای رقـیّه مـیـاد عـمـوجان کی آب مـیاری



4 آذر 1391برچسب:, :: 13:35 ::  نويسنده : alejandro calvo       
پرچم سرخ گنبدت دل منو خون میکنه
هروله ی سینه زنات دلمو مجنون میکنه
دلم می خواد که من بیام ضریحتو در بر بگیرم
اون قدر بگم حسین حسین تا که ز عشقت بمیرم
چی میشه یابن فاطمه یه گوشه چشم نیگام کنی
با اون نگاه فاطمی دلمو کربلا کنی
میگن که خاک و تربتت مرده رو زنده میکنه
خنده کنون میره بهشت هر کی برات گریه کنه
برا مصیبتای تو فاطمه گریه میکنه
با گریه های فاطمه خدا خون گریه میکنه
اگه میام در خونت به یه امیدی میشینم

آرزو دارم که تو رو یه شب تو روضه ببینم

آقام آقام حسین آقام آقام حسین
قدیما هر وقت اسمتو میشنیدم مست میشدم
با گفتن ذکر حسین مست حسینی میشدم
چند وقته توی روضه هات نمیتونم گریه کنم
اشکو ازم نگیر آقا بزار برات گریه کنم
اگه میخوای تو زندگیم نبریم کرب و بلا
زندگی بی کربلا عمر تباه به خدا
رومو زمین نزار بزار پاتو روی دیده ی ما
اگه واست زحمتی نیست یه شب بیا روضه ی ما
آرزوی قلب منه یه روز تو بین الحرمین
قلاده گردنم کنن به من بگن کلب حسین



 
درباره وبلاگ

FOLLOW ME ON İNSTAGRAM : im_amiral
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان (...) و آدرس rap3nter.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 166
بازدید دیروز : 994
بازدید هفته : 166
بازدید ماه : 4716
بازدید کل : 56239
تعداد مطالب : 520
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->